🔹شب بود🌝 که به همراه چند نفر از دوستان دور هم نشسته بودیم، شهید تورجی زاده در حال پخش بود🎶، هر کس در حال خودش بود، صدای در🚪 آمد بلند شدم و در را باز کردم، در نهایت تعجب دیدم گرامی ما حضرت آیت الله پشت در است؛ با خوشحالی گفتم بفرمایید😍 🔹ایشان هم در نهایت قبول کردند✅ و وارد شدند، البته قبلاً هم به حجره ها و طلبه هایشان سر میزدند☺️، سریع ضبط📻 را خاموش کردیم، استاد در گوشه ای از اتاق . 🔹بعد گفتند: "اگر مشکلی نیست را روشن کنید." صدای سوزناک و نوای او در حال پخش بود🎵 استاد پرسیدند: "اسم ایشان چیست⁉️" 🔹گفتم: "محمد رضا تورجی زاده." استاد پس از کمی مکث فرمودند: "ایشان (در عشقـ❤️خدا) سوخته است." گفتم: "ایشان شده. فرمانده گردان (سلام الله علیها) هم بوده. استاد ادامه داد: "ایشان قبل از سوخته بوده."