🏝صدای دلنواز "ربنا ..." که نویدبخش نزدیک شدن به زمان افطار بود ... 🏝
بوی نان تازه ...👌
⚘صدای جیرینگ جیرینگ برخورد تکه های یخ با پارچ بلورین هنگامیکه مادر شربت خاکشیر را هم میزد ...
⚘و عطر خوش حلوا و نعنا داغ روی آش رشته که در حیاط خانه می پیچید از یک سو ...
🦋نگاه محبت آمیز پدر و مادر که گویی با فرا رسیدن ماه مبارک هزار بار مهربانتر شده بودند و تمام هم و غمشان برآوردن خواسته های من بود از سوی دیگر ...
👈بخشی از خاطرات شیرین ماه رمضان های ایام کودکی مرا رقم زده است...👉
🌙اینک، ماهمبارککهفرا میرسد؛🌙
🍃هنگامیکه نوای زیبای ربنا در اتاق می پیچد....
⚘میدانم که تو، مهربانترین مهربانان، مشتاقانه منتظری تا دستهای میهمانان ضیافت باشکوهی را که برپا کرده ای، از شکوفه های استجابت پرنمایی و حوائجشان را برآورده سازی.
🌟کنار سفره افطار ...🌟
💙با قلبی امیدوار...
🥀با چشمهایی که به یاد لبهای ترک خورده اربابم بارانی است....
دستهای خالی ام را به امید اجابت رو به آسمانت بالا می برم و با تمام وجود، موعودت را آرزو میکنم.⚘
🏝کاش در این رمضان لایق دیدار شویم ....🏝
⚘اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ..⚘
💠 خادم
╔═.🍃.═══════╗
🌼
@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝