✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ یادمه یه روز که با خانومم رفته بودیم خرید تو شلوغیه بازار یه نفر که داشت با عجله راه می‌رفت محکم بهم برخورد کرد و با اینکه اون مقصر بود شروع کرد به داد و فریاد و فحش دادن!!! ولی من فقط سکوت کردم همسرم که خیلی ناراحت شد بهم اشاره کرد که تو هم چیزی بگو ولی من سکوت کردم تا اون مرد رفت رفتار همسرم سرد شد شاید تو دلش می‌گفت چه شوهر ترسو و بی بخاری دارم! شب که رسیدیم خونه شروع کرد به گله و کنایه که شوهر ترسو بدرد نمی‌خوره و آدم باید به مردی تکیه کنه که شجاع باشه جای یه زخم عمیق که از یه حادثه سرکار برام به وجود آمده بود رو بهش نشون دادم و گفتم به نظرت اگه با اون مرد درگیر می‌شدم صدمه‌ای عمیق تر از این می‌تونست بهم بزنه؟! گفت: نه گفتم: اگه من اونو می‌زدم چی!؟ کمی با خودش فکر کرد و سکوت کرد گفتم اگه جلوی اون مرد سکوت کردم به این خاطر بود که نمی‌خواستم بجای اینکه تو خونه گرممون باشیم تو راهروهای دادگاه و زندان باشیم از اون موقع خانومم حتی به زخم دستم هم افتخار می‌کنه ✍ کمی با تفکر رفتار کنیم