🍃 فرمانده و سرباز همه برابریم ... ✍ روزی شهید سرلشکر عباس بابایی به همراه جمعی از فرماندهان به هنگام ظهر وارد قرارگاه رعد می‌شود، از مسئول غذاخوری می‌پرسد که نهار چه داریم، او پاسخ می‌دهد که چلو خورشت قورمه سبزی است، دستور می‌دهد تا خیلی زود برای مهمانان غذا بیاورند. 🔹️ مسئول غذاخوری که وارد آشپزخانه می‌شود با غذای یخ کرده روبه‌رو می‌شود. لذا تصمیم می‌گیرد گوشت‌هایی که برای غذای شب است را به سیخ کشیده و برنج نهار را گرم کند و مقابل مهمانان بگذارد. 🔹️ دقایقی بعد مقداری کباب به سیخ کشیده که هنوز بخار از آن‌ها بلند می‌شد بر سر سفره می‌آورد. شهید بابایی با دیدن کباب ناراحت شده و رو به مسئول غذا کرده و می‌گوید: مگر نگفتی غذا قورمه سبزی است؟! گفت: آری. شهید بابایی گفت: پس چرا شما تبعیض قائل می‌شوید؟! در این اثنا دستور داد سریعاً کباب‌ها را از سر سفره جمع کرده و به سربازان پاسدار قرارگاه بدهند. سپس دستور می‌دهند مقداری نان و پنیر و سبزی بیاورند. 🔹️ پس از چند روز عده‌ای واسطه می‌شوند که مسئول غذاخوری منظوری از این کار نداشته. شهید بابایی خیلی جدی گفتند: من می‌خواستم به همه بگویم که باید در قرارگاه فقط یک نوع غذا پخته شود و تمام افراد قرارگاه با هر درجه و مقامی که هستند موظفند از همان غذا بخورند، نه اینکه سرباز قورمه سبزی سرد بخورد و فرمانده چلو کباب داغ!!!