🌷بسمـ رب الشـهدا و الصدیقین🕊 🥀شهید «مرتضی ساده میری» ۲۰دی ماه ۱۳۴۰ از خانواده ای مذهبی در شهر دیده به جهان گشود. 💢 تحصیلات خود را در ایلام به پایان رساند و در اوایل تشکیل جهاد سازندگی به این ارگان انقلابی پیوست. خود او می گوید: سپس بنا به علاقه ی وافرم به عضویت رسمی سبزپوشان پاسدار تیپ ۱۱۴ امیرالمؤمنین (ع) که بعدها به لشکر ۱۱ تبدیل شد در آمدم و خدمتم را از گردان ۵۰۳ شهید بهشتی به عنوان مسئول دسته آغاز کردم. 💢 مرتضی در بین بچه های لشکر به «هلتی» معروف بود آخر او ۸ سال دفاع مقدس را در هلت ها گذراند. 💢هلت در گویش ایلامی به تپه ماهورهای رملی بی آب و علف می گویند که شرایط زندگی در آنجا سخت است. 💢شهید مرتضی با لهجه ایی که داشت (شوهانی) تبسم را از لبان رزمنده ها قطع نمی کرد. محفل دور و برش همیشه پر بود. سنگر مرتضی شلوغ ترین سنگر بود. در شب عملیات آنقدر روحیه بچه ها را تقویت می کرد که مرگ شیرین تر از عسل می شد. 💢او به تک و عملیات عشق می ورزید، در عملیات های والفجر۵ ، والفجر۹، والفجر۱۰، کربلای۱، کربلای۴ ، کربلای ۱۰ ، نصر ۴، نصر۸ سمت فرماندهی گروهان و ستاد گردان را بر عهده داشت و بارها مجروح گردید، بعد از جنگ او در فراغ شهدا خیلی بی تابی می کرد. این مرتضای بعد از جنگ خیلی با ان مرتضای زمان جنگ فرق داشت. 💢چنانکه روزی روی چادرش این شعر را نوشته بود: در سنگر حق، شیر شکاران همه رفتند یاران هلت چون عطر بهاران همه رفتند چون بوی گل، آن پاک عیاران همه رفتند هلتی با که نشینی که یاران همه رفتند 💢آه و افسوس مرتضی در فراق دوستان سفر کرده لحظه ای قطع نمی شد و از این که از این قافله جا مانده بود. احساس شرمساری می کرد. اما خدا هم نمی خواست دل مرتضی شکسته شود تا اینکه دعای مورد اجابت قرار گرفت و در ۲۵ اسفندماه ۱۳۶۹ در دامنه های قلاویزان در عملیات معارضین، صدای گرفته ای در بیسیم ها پیچید: مرتضی پرپر شد، مرتضی به غیوری ملحق شد. سکوت عجیبی حاکم شد اما مرتضی عروس زیبای شهادت را در آغوش گرفت و خود را به قافله ی امام شهدا رساند. 🕌مزار این سردار گرانقدر در گلزار شهدای علی صالح(ع) قرار دارد. 🍃شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ(ص) 🕊🌿 🌿🕊 ‎‌نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا🇮🇷🌷👇 .......🌹❤️🌹....... 📌 eitaa.com/khademin_noroshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹