🌼🌺🍃🍂✨
🌺🍃🍂✨
🍃🍂✨
🍂✨
✨
از بس تعریف سخنرانیها و کلاسهای
#حسین را شنیدیم و همسایه و آشنا و غریب تعریف تمجید کردند. کلاسهای عصر بقیه ساعت خواب بود و چرتولوژی اما کلاسهای حسین نه....
یکبار با مادر راه افتادیم رفتیم با کلاس ترین کلاس حسین یعنی دانشکده ادبیات دانشگاه اهواز.....
روی زمین و هوا دانشجو نشسته بود و اینقدر شلوغ که بیا و ببین؛ جمعیت هم کلّاًشده بود یک دونه گوش. کسی حرف اضافه نمی زد....
حسین، من و مادر را دیده بود. آمد خانه گفت: مادر کلاس چطور بود؟ گفت: خوب بود ولی...
حسین گفت: مادر می دونم چی می خوای بگی! اونها اومدند مطالب رو گوش بدن. کسی حواسش نیست کفش کهنه ام...
مادر تاب نیاورد. فردا رفت بازار یک کفش نو خرید گذاشت کف دستش و بهش گفت تو که برای خودت وقت نمی ذاری. بیا بگیر و بپوش....
حسین جا خورده بود اما گفت چشم. مثل همیشه دست مادر را بوسید و سوار بر پای افزار جدیدش بقیه کلاسها را ادامه داد. اینجوری بود داداش عجیب ما....
#کتاب_سیدحسین
@khademinekoolebar