سهم استعاره مفهومی در فهم روایات مهدویت ✍علی محمدی هوشیار توجه به نظریه‌ استعاره‌ مفهومی(استعاره‌ شناختی)، یکی از ضرورت های مهم در فهم متون دینی است. گاه مشاهده می شود که اهل بیت علیهم السلام در بیان تعالیم دینی، از روش القای «شباهت هستی شناختی و معرفت شناختی» استفاده کرده اند که فهم دقیق مراد حضرات معصومین، تنها در گروه آشنایی با نظریه استعاره مفهومی است. مانند تشبیه زندگی به سفر یا تشبیه عقل به جسمی فرمانبردار. البته جایگاه این نوع از استعاره، نه در واژه‌ها، بلکه در اندیشه‌ و فرهنگ ما جای یافته و شاید برای درک بهتر آن نیازمند سفر به زمان صدور روایت نیز باشیم. در روایات مهدویت با موارد بسیار زیادی مواجه هستیم که بدون در نظر گرفتن مقام استعاری آن، شاید فهم مراد معصوم علیه السلام را برایمان دشوار کند. به عنوان مثال در روایتی آمده است: المَهْدِیُّ طاوُوسُ أَهْلِ الْجَنَّةِ؛ مهدی، طاووس اهل بهشت است. در این روایت میان حوزه مبدأ (طاووس) و حوزه مقصد (مهدی) ایجاد تناظر شده است. این استعاره در مقام معرفی زیبایی صِرف نیست، بلکه قصد بیان محیرالعقول بودن و شگفت انگیز بودن امام مهدی علیه السلام در نوع خلقت ایشان را دارد. مخصوصا اگر این پرنده، از نوع پرندگان بهشتی باشد که برتری های دیگری بر طاووس های دنیوی خواهد داشت و شگفت انگیزتر از آنی خواهد بود که در دنیا مشاهده میشود. در خطبه ۱۶۵ نهج‌البلاغه نیز درباره شگفتی های خلقت طاووس سخنان گهرباری آمده است که بیان کننده خلقت عجیب و جذاب آن دارد. عموما بدون توجه به استعاره مفهومی بکار رفته در این روایت، زیبایی امام مهدی علیه السلام را به زیبایی ظاهری طاووس تشبیه کرده اند و در چنین برداشتی حق مطلب اداء نمی شود. @ali_m_hoshyar