💔💔
‼️
پیری
به تازگی کتابِ «پیری» نوشته مهران حاجی محمدیان از سری کتاب های «مردم نگاریِ زندگیِ روزمره» منتشر شده، نویسنده با ۳۰ سالمندِ تهرانی (برخی در خانه سالمندان و برخی بیرون) مصاحبه کرده و پایِ دردِ دلشان نشسته.
بهتر است کسانی که در اطراف خود سالمند دارند این کتاب را بخوانند؛ شاید سختیهای زندگی در کنارِ آنها برایشان سادهتر و قابل تحملتر شود؛ چرا که زاویهء نگاهشان تغییر خواهد کرد.
در این کتاب سرگذشتِ
برخی سالمندان آمده که فرزندان ترکشان کردهاند!
برخی دیگر آواره و کارتن خواب شدهاند!
برخی با پیشنهادِ خودشان به خانه سالمندان رفتهاند تا سربارِ فرزندان نشوند؛ عده ای از آنها گاهی روزها و هفته ها چشم به راهِ بازدید و سرکشیِ فرزندان میمانند یا دوست دارند برایِ برخی مناسبتها آنها را برایِ یک روز هم که شده به خانه شان ببرند تا در کنارِ فرزندان و نوهها جشن بگیرند.
برخی از سالمندان همچنان مجبورند کارگری، دست فروشی یا حتی گدایی کنند .
بسیاریشان چون دچار فراموشی شدهاند یا نمیتوانند درست صحبت کنند، ترجیح میدهند سکوت کنند تا تمسخر نشوند!
شاید اثرگذارترین بخشِ کتاب که حالِ آدم را خراب می کند خاطره مردی است پا به سن گذاشته که برایِ گذرانِ زندگی، مسافرکشی میکند او می گوید:
«من بعضی وقتها در حساب کردن بقیه پولِ مسافرها گیج می شوم. قبلا اینطوری نبودم یک بار مردی که حساب کردنِ بقیه پولش طول کشید، وقتی در را بست گفت: پیرِ خرفت!».
خودم را جای این پیرِمرد میگذارم و میبینم چگونه همین دو واژه، سلول سلولِ روانم را ویران میکند.
در برخورد با افرادِ سالخورده کمی صبر و حوصله به خرج دهیم.
اگر راننده جلویی پیرمرد است و کمی پشتِ چراغ قرمز یا پیجیدن تویِ کوچه معطل میکند، بوقکِشَش نکنیم.
اگرچه مشتری است و هنگامِ خرید برایِ لحظاتی به فکر فرو میرود بیحوصله نشویم.
اگر وسطِ پیادهرو به کندی راه میرود، مدارا کنیم.
اگر آمد رویِ صندلیِ پارک و کنارمان نشست و خواست صحبت کند، در حدِ چند دقیقه وقت بگذاریم و با او همکلام شویم.
بهطورِ کلی خودمان را آماده کنیم برای موجِ پیریِ جمعیت که نیازمندِ آشناییِ بیشتر با خرده فرهنگِ سالمندان است. موجی که دیر یا زود خودمان نیز به آن خواهیم رسید
🇮🇷🌱◀️مستند_و_جدید
👈 بپیوندید
@khakrizf