🌷خاطرات حرمت بست چو راه نفسم
باز دیدم که میان همه و هیچکسم
از غم هجر چو نالیدم و فریاد زدم
آسمان گریه و اندوه گرفت از جرسم
چه کنم، شکوه ز خود دارم و من جا ماندم
در گلستان وصال تو من آن خارو خسم
پر پرواز ندارم به خدا،دستم گیر
بلبلی تشنه ی دیدار، ولی در قفسم
جز خیال حرم یار نشد یاور من
عاقبت دست کریمت شده فریاد رسم...
💔💔💔💔💔
#زهره_قاسمی
#وصال
#امامرضایدلم
@khalvatevesal