تحلیل و تبیین
🔹وقتی کاریکاتوریست‌ها راوی می‌شوند! 📚 چرا روایت‌های غرب آمریکایی از تسخیر لانۀ جاسوسی تصویر تحریف‌شده از واقعیت هستند 🔹«آرگو» نه یک اتفاق، بلکه بخشی از فرایند روایت تاریخ از زاویه‌ی دید آمریکایی بود. زاویه‌ی دیدی که بر یک نگاه فلسفی استوار است: تمدن غرب در معرض هجوم ستیزه‌جویانی قرار گرفته است که بویی از مدنیت و دنیای مدرن نبرده‌اند. این خلاصه‌ی تمام‌عیار نگاه غرب به شرق به‌طور عام و جهان اسلام به‌طور خاص در یک قرن اخیر است. هر آنچه مربوط به این بافتار جغرافیایی است بر مبنای این نگاه تحلیل و بررسی می‌شود. فرقی هم نمی‌کند که تسخیر سفارت آمریکا در تهران باشد یا تسخیر و غصب یک سرزمین و بیرون راندن فلسطینیان از موطن خویش. 🔹 مهم‌ترین ویژگی در روایت آمریکایی از ایران و تقاطع‌های تاریخی ایران و آمریکا گفتن قصه نه از اول بلکه از نیمه‌ی آن است. این دقیقاً همان خصوصیتی است که در روایت امپراطوری رسانه‌ای و فرهنگی غرب از فلسطین هم رخ می‌دهد. تعریف کردن تسخیر لانه‌ی جاسوسی آمریکا از میانه‌ی قصه فقط در این نگاه محدود و بسته باقی می‌ماند که ایرانیان خشمگین به‌دلیل امتناع آمریکا از عودت شاه سابق ایران که صرفاً به‌دلیل مسائل پزشکی به آمریکا پناه آورده بود، از دیوارهای سفارت آمریکا در تهران بالا رفتند و برخلاف همه‌ی شیوه‌نامه‌ها و اصول بین‌المللی آنجا را اشغال کردند؛ بربریت محض و یک حرکت غیرمتمدنانه! 🔹در چنین رویکردی به موضوع است که حتی رسانه‌های جدی‌تری مانند آتلانتیک هم با این عبارات با موضوع برخورد می‌کنند: «جمهوری اسلامی از بدو تولد انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ به دیپلماسی گروگان‌گیری پرداخته است.» گویی این حادثه و رویداد، یکباره و در خلأ رخ داده و هیچ عقبه و سابقه‌ای نداشته است. تسخیر نه حاصل خشم انقلابی مردم ایران، بلکه بادی بود که آمریکایی‌ها از ابتدای دهه‌ی ۳۰ شمسی در ایران کاشتند و طوفانش را ۲۸ سال بعد در خیابان روزوِلت تهران درو کردند. 🖼 پرونده کتاب ایستگاه خیابان روزولت 🔍متن کامل را از اینجا بخوانید https://khl.ink/f/58149