این خاطره واسه من نیس واسه زنعمومه😂😂
این زنعمو ما وقتی ۲۰ ۱۹ سالش بود تو ارایشگاه کار میکرد.
صاحب ارایشگاه هم از زنعموم خوشش امده بود واسه داداشش
(صاحب ارایشگاهه همسایشون هم بود)
صاحب ارایشگاه با مادرشو خواهراش امدن خونه زنعمو اینا که زنعمومو ببینن ولی نگفته بودن واسه چی امدن
بحث گرم میگیره سر ازدواج مهریه 😂
زنعمومم برمیگرده میگه من اگه ازدواج کردم مهریه م زبون مادر شوهرمه😂😂🤦♀😱
هیچی دیگه😂
اونا هم میرن😁
خیلیم بهشون بر میخوره
زنعمومم بعدش ک فهمید دیگه از خجالت نرفت اون ارایشگاه😂
تالش✍