سوتی زیارت 🤦‍♀🤦‍♂😂 پدر بزرگ من بعد از مادربزرگم خدابیامرز یه زن گرفت که بنده خدا خیلی ساده اس.انقدر که گاهی سوتی های بامزه ای میده که یکیش اینه... پارسال وقتی باهم خواستیم بریم قم زیارت ایشون هم ازمون خواست تا بیاد برای اولین بار قم.خلاصه رفتیم قم اگر رفته باشید میدونید قبل از ورودی اقایان و بانوان یه مغازه ی دکه مانند کوچیک اونجا هست که چسبیده به دیوار ورودی📿...خلاصه چشمتون روز بد نبینه این مامان نصرت ما یجوری دویید سمت اون مغازه و بهش دست میکشید که ما همه ترسیدیم بنده خدا فکر کرده بود حرم اونه و کلی هم پیشش گریه.ماهم بزور خنده خودمونو کنترل کردیم و رفتیم از اون دکه جداش کردیم😂🤦‍♀ شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆