سوتی 🤦‍♀😁 سلام😊 ما داشتیم اسباب کشی میکردیم. فقط رخت خواب ها مونده بود که بیاریم توخونه.همشونم پیچیده بودیم توی یک چادر بزرگ به همین خاطر خیلی هم سنگین بود. بابام رخت خوابارو میزاره رو کولش و سوار آسانسور میشه و دکمه طبقه دوم رو میزنه ،خیلی سریع می رسه و از آسانسور پیاده میشه و با لگد میفته به جون در که درو باز کنین کمرم شکست و اینا (البته خیلی مواقع همینجوری به در میزنه حالا که دیگه دستاشم پرن😁) می بینه کسی درو باز نمیکنه کلیدو با مکافاتی در میاره و درو باز میکنه . میره تو خونه و می بینه همه جیغ میزنن و فرار میکنن و میخان زنگ بزنن ۱۱۰. بعد بابام میفهمه طبقه رو اشتباه اومده به جای اینکه دکمه طبقه دوم آسانسور و بزنه طبقه اول رو زده،و اشتباهی رفته خونه همسایمون چون قبلا خونه همسایمون دزد رفته بود اونا خیلی ترسیده بودن وقتی بابام اومد خونه خودمون دیدم درو خیلی یواش باز کرد یه نگاهی کرد و اومد تو قیافه خیلی وارفته ای داشت .گفتیم چی شده گفت خونه رو اشتباه رفتم ولی نمیدونم چرا کلیدم درو باز کرد 😂😂😂😂😂 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak