هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
یه بار با شوهرم حرفم شد شب بحالت قهر خوابیدیم😔😏 فرداش خواستم از دلش دربیارم صبح که ناهارشو برای سرکارش آماده میکردم🍔🥗 یه کاغذ نوشتم گذاشتم داخل جعبه غذاش. شوهرم با برادرش کارمیکرد‌ ظهر سر نهار دیدم شوهرم اومد گفت حوصله نداشتم اومدم خونه غذابخورم غذامو دادم داداش بخوره🧑‍🦱 من گفتم پاییزی آبروم رفت گفت چطور گفتم بابا کاغذ نوشتم گذاشتم داخل جعبه غذات😩😫😔 دیگه اینجا نمیتونم بگم چی توش نوشته بودم خودتون حدس بزنید😁 شوهرم گفت وای یه بعد عمری منو سورپرایز کردی به فنا دادی مارو🤯🤯🤯 فردا که رفته بود میگه از خجالت با داداش نمی‌تونستم رودر رو بشم 😁 ┄┅┅😅❅🤦‍♀🤦‍♂🤦‍♀🙋‍♂❅😅┅┅┄               @sotikodak