#خاطره_روز_شهادت_سردارشهیدمون😭
#جانفدا #جان_فدا
#پاسخ_مخاطب
1⃣سلام و وقت بخیر
اتفاقا یکی دو روز پیش تو ذهنم بود که چرا هیچکس خاطره مردم از روز شهادت شهید بزرگوار سلیمانی را جمع آوری و کتاب نمیکنه چون مطمئنم کتاب جذابی میشه.
صبح جمعه بعد بیدار شدن گوشی را برداشتم تا یه نگاهی بهش بندازم که دیدم چند تا گروه و کانال خبر شهادت ایشان را زدن، فکر کردم دوباره شایعه و دروغ هست ولی وقتی کانال های موثق چک کردم دیدم انگار درست ولی باز باورم نمی شد و می گفتم حتما اشتباه میکنن، تلویزیون باز کردم و زدم شبکه خبر اول نوار مشکی کنار تلویزیون و بعد زیرنویس خبر خوندم و بی اختیار با صدای بلند های های گریه کردم، با صدای من همسر و پسرم با نگرانی بیدار شدن، مات و مبهوت به من زل زده بودن، وقتی همسرم فهمید اونم شروع به گریه کرد، دنبال یه جایی می گشتیم که خودمون آروم کنیم لباسهای نظامی پسرکم تنش کردم و راهی نماز جمعه شدیم از چند خیابان مونده به مصلا ترافیک بود و همه با هر تیپ و ظاهری اومده بودن، بغض داشتن و گریه می کردن، دیگه دلم تاب نیاورد تو ترافیک بمونم از ماشین پیاده شدم رفتم سمت مصلا، داخل مصلا هر آشنایی را که می دیدم بدون حرفی همدیگه را بغل می کردیم و تسلیت می گفتیم و به هم دلداری می دادیم، بعد نماز راهپیمایی برگزار شد با خشم تمام و صداهای گرفته همه فردا مرگ بر آمریکا سر می دادن، بعد پایان مراسم همه انگار دیگه بی پناه و یاور شده بودند هیچکس دلش نمیخواست برگرده خونه، یادم تا یک ساعت بعد مراسم مردم مغموم و با چشمهای اشک آلود دور میدان و اطراف خیابان نشسته بودن و به فردای بدون حاج قاسم فکر میکردن، هیچوقت تلخی اونروز را فراموش نمی کنم.
2⃣یه پسرعمه ی جوون داشتم که چهارتا بچه داشت . خیلی مظلوم بود و مظلومانه فوت کرد . داغش برای ما خیلی سنگین بود مخصوصا مادرم اصلا آروم نمیگرفت. حتی یکماه بعداز فوتش توی خیابون از شدت غم حالش بد شده بود و غریبه ها رسونده بودنش خونه . اما توی همون روز ها بود که خبر تلخ شهادت حاج قاسم رو شنیدیم . فقط میخام از کرامت این مرد بگم براتون. شهادت اون عزیز بزرگ ،باعث شد مادرم غم پسرعمه مو فراموش کنه و فقط بیاد سردار اشک بریزه و آروم آروم به زندگی عادی خودش برگرده . حتی بعداز شهادت هم گره از زندگی دوستدارانش باز میکنه 😭😭😭