بسم الله الرحمن الرحیم حالا من در جایگاه یک مادر هستم . از همان لحظه که جنین در وجودم قرار میگیرد ...اولین مسئله پذیرش هست... ذهن باید پذیرش کند... تا زمانیکه در پذیرش ذهنی نباشیم نمیتونیم با جلو بریم . معمولا برای فرزند اول این مسئله با برنامه و پذیرش هست البته مواردی رو هم دیدم که اذعان میکنند ناخواسته بوده ... هرچند گفتن اینها بعد از مسئله فایده ای نداره و هیچ کمکی نمیکنه حتی به ضرر اون مادر و فرزندش هست... مادری که با این دید جلو میره و این احساس بد رو هم به فرزندش منتقل میکنه از همون ابتدا حس ارزشمندی و کرامت نفس رو از فرزندش میگیره... پس پذیرش مسئله مهمی هست... مسلما قبل از پذیرش بچه باید در پذیرش پدر بچه باشیم😉 او هم انتخاب ما بوده و ما قراره در مسیر رشد به هم کمک کنیم ... حالا هی بشینیم نقاط ضعف و کاستی ها رو بررسی کنیم هیچ اتفاق جدیدی نمیفته و در درک مقصر یا مظلوم پیش میریم ... اما به ما میگه باوجود شرایط موجود ، بهترین کارها برای بهبود اوضاع چی هست؟؟؟ همون کار رو انجام بدیم... اما چون قراره محوریت بحث ما باشند... حالا من باید بشینم ، با خودم رو راست باشم و ببینم چه قدر در پذیرش مسائل موجود هستم؟؟؟ از همسر تا اولین فرزند تا چهارمی اماااااا پذیرش خودم هم مهمه!خودم رو چقدر پذیرفتم؟؟؟ http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9