💙 تنهایی 🌸 دیگه از تنهایی تو این خونه مُردم! زود میاد غذاشو می خوره و میره، بهش میگم: حالا یه کم پیش‌مون بمون! میگه: برم بیرون هوا بخورم! خیلی زود عصبانی میشه! بچه‌ها دارن بازی می‌کنن، صداشون که بلند میشه زود عصبانی میشه! چند بار بهش گفتم بچه ان میگه: دست خودم نیست عصبانی میشم! میره تو حیاط دوری میزنه و میگه نمی خوام چیزی بگم که شما ناراحت بشید! هر وقت میره تو حیاط میگه: بیدارباش تا بچه‌ها خوابشون ببره، میام پیشت! 🌸 ولی از بس‌که در طول روز با این بچه‌ها سروکله می‌زنم واقعا خسته میشم، دست خودم نیست خوابم می بره! بهش میگم بریم بیرون، هروقت بیرون میریم یا مسافرتی میریم خیلی به دلش نمی‌چسبه و بهش خوش نمی‌گذره! بهش میگم چته: میگه بچه‌ها سر و صدا می‌کنن، اذیت و عصبی میشم! احساس می‌کنم از بچگی خیلی تو زندگیش اذیت شده چند دفعه بهش گفتم: میگه آره تو بچگی خیلی کتک خوردم و اذیت شدم! بن‌بست روانی یکی از حالاتیه که باعث میشه انسان از زندگی خودش لذت نبره! مسافرتی میره، جایی که دیگران خوشحالن این بهش خوش نگذره! 🌸 وقتی مرد بدون دلیل یا بدون ایراد خاصی تو رفتار بچه‌ها بهشون گیر میده، نشونه روان آسیب‌دیده اون هست می‌تونه دوران بچگی هم تأثیرگذار باشه ولی اگه بخوایم از حرف‌های همین آقا مشکلشو تحلیل کنیم به این نتیجه می‌رسیم که یه جورایی به بن‌بست روانی رسیده! بالاخره وقتی بچه و نگه‌داری بچه تو محاسبات‌مون میاد، قضیه با قبل فرق می کنه. خانوم به‌خاطر نگه‌داری بچه‌ها خسته‌وکوفته هست حالا میخواد استراحت کنه! همین آقایی که به قول خودش از دوران بچگی یه تأثیراتی داره، به خانومش میگه: بیدارباش تا بچه‌ها خوابشون ببره، میام! ولی خانوم به‌خاطر خستگی به‌محض اینکه بچه‌ها می خوابن خوابش می بره! 🌸 نمیگم حالا این خانوم به آقا محل نمی‌ذاره ولی بالاخره رسیدگی بچه ها تأثیر داره، اوقات فراغت خانوم رو کمتر می کنه دیگه کمتر می‌تونه به شوهرش برسه یا کمتر می‌تونه بعد بچه ها بیدار باشه! این یه طرف قضیه است یعنی آقا نیازش تحت‌تأثیر قرار می گیره چون تعداد و کیفیت رابطه زناشویی به‌خاطر نگه‌داری بچه‌ها کمتر شده! 🌸 طرف دیگه قضیه اینه که تنها این خانومه که باید نیازشو برطرف کنه! دو حالت در روان مرد درست میشه 1- تو خونه خودم، خانومم که باید نیازمو به‌اندازه خاصی برطرف کنه نمی‌کنه. این باعث یه سری انباشت‌هایی میشه 2- تنها راه برطرف‌کردنش هم خانومشه پس انباشت‌های قبلی راه خروجی نداره نتیجه حالت اول واسه روان مرد اینه: باید میشد (چون نیازمه) ولی نشده! 🌸 نتیجه حالت دوم واسه روان مرد اینه: غیر از خانومم هم به هر دلیل نمیشه در واقع روان مرد واسه رفع نیاز خودش دو راه ترسیم می‌کنه که هر دو تا با «نمیشه» روبرو میشه! اینجاست که چون راهی جلوش نمی‌بینه به بن‌بست روانی می‌رسه! ممکنه دو اتفاق بیفته:1- بالاخره یه روزی از این بن‌بست خسته میشه و راه دوم رو واسه خودش انتخاب می‌کنه یعنی انحرافی میره. یعنی تا یه جایی میگه «تنها راه برطرف‌کردنش خانوم خودشه» دیگه از اون به بعد از این دست می کشه، واسه نجات از این بن‌بست روانی راه دوم رو واسه خودش انتخاب می‌کنه! سرش می جنبه! 🌸 2-تو بن‌بست روانی باقی می‌مونه! یعنی راه دوم رو واسه خودش انتخاب نمی کنه! همیشه «معتقده که تنها راه برطرف‌کردنش خانوم خودشه» اینجا ممکنه راه انحرافی نره ولی انرژی روانش کم‌تر میشه و دیگه از زندگی لذت نمی‌بره! از بچه‌ها زودتر عصبانی میشه! تو خونه کمتر می مونه و میره بیرون، شاید لااقل یه هوایی به کلش بخوره حالش بهتر بشه و ... داستان همینطور ادامه داره! اینجاست که تازه متوجه می‌شیم یه رابطه زناشویی ساده چقدر می تونه روان مردشو آزاد کنه! چقدر می تونه انرژی روانی واسه مرد تولید کنه و اونو از این بن‌بست روانی نجات بده! پس یکی از دلایلی که میگن: کیفیت رابطه رو بهتر کنین، همینه! 📝 نویسنده: حجت ‌الاسلام محمد عمرانی کانال خانواده مهربان https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8 🌐 وب سایت خانواده مهربان Khanevadeh-man.ir