💙 ترجمه اشتباه 🌸 وقتی سرش داد می‌کشم تا چند ساعت عذاب وجدان می‌گیرم، اصلاً شب خوابم نمی‌بره! همسرم به‌خاطر شرائط کاری مجبوره تا دیروقت کار کنه و خیلی خسته میشه، دیگه نمی‌تونه واسه بچه‌مون وقت بذاره، در طول شبانه‌روز پنج دقیقه هم باهاش بازی نمی‌کنه! از صبح تا شب یا من باهاش بازی می‌کنم یا تلویزیون می‌بینه! خودم دست تنهام و کمکی ندارم، همه کارای بچه رو خودم انجام میدم، دیگه خسته شدم! پسرم دو سال و چند ماهشه! به‌شدت لجبازه! وقتی سر لج میفته با هیچی آروم نمیشه! خوراکی واسش میارم فائده نداره، واسش اسباب‌بازی گرفتیم می‌برمش با اسباب‌بازی‌هاش بازی کنه، بازم فائده‌ نداره و آروم نمیشه! اولش سعی کردم به لجبازی‌هاش توجه نکنم! گفتم شاید با بی‌توجهی آروم بشه ولی وقتی می‌بینه بهش بی محلی می‌کنم بدتر میشه! وقتی این‌طوری میشه سرش داد می‌زنم! ولی بازم آروم نمیشه! 🌸 تازگی یه رفتار جدیدی پیدا کرده، هروقت می‌خوام برم بیرون آروم نمیشه، تهدیدش می‌کنم: «اگه آروم نشی میرم و تنهات میزارم» بعد از اینکه تهدیدش کردم میام برم بیرون شروع می کنه گریه کردن. دوباره بهش میگم: اگه گریه کنی، دوباره میرم با این حرف ساکت میشه و هیچی نمیگه! خیلی ناراحتم میدونم که کارم بده ولی نمی دونم چیکار کنم؟ روش این مادر از چهار مرحله تشکیل شده؛ 1- سرگرم‌کردن 2- بی‌توجهی 3- داد زدن 4- تهدید به‌تنهایی از پسرش انتظار داره که «آروم باشه» و با این روش چهارمرحله‌ای می‌خواد به این هدف برسه؟ اما آیا این روش مادر رو به هدفش می‌رسونه؟ اصلاً چنین انتظاری و هدفی می‌تونه درست باشه؟ ولی بالاخره بچه ساکت میشه ولی به چه قیمتی؟ لجبازی، تشدید لجبازی، گریه و سرانجام سکوت! اما دقیقاً چه اتفاق تربیتی بین این مادر و فرزند در حال رخ دادن هست؟! اگه بخوایم ریشه‌یابی کنیم باید به این جمله مادر توجه کنیم: «خیلی تنهام، کمکی ندارم، همه کارای بچه رو خودم انجام میدم، خیلی خسته‌ام» ریشه این حرفا به کار زیاد پدر برمی‌گرده! وقتی پدر مقدار زیادی زمان واسه کارش صرف می‌کنه، باعث یه جور تعلیق و بی‌ثباتی روانی در همسرش میشه! (توضیح رابطه کار زیاد مرد و تعلیق روانی همسر در پست «وضع اقتصادی» توضیح داده شد) 🌸 این حالت بی‌ثباتی یه جورایی درگیری روانیه و باعث میشه مادر خسته بشه و دست به این روش چهارمرحله‌ای واسه تربیت فرزندش بزنه! بچه تو این سن حتی تو شرائط عادی اصرار می کنه تو کانون عاطفه والدین باشه! لجبازی این پسر نشون دهنده اینه که این نیاز بچه تأمین نشده! کاملاً واضحه چون روان زن به‌خاطر کار زیاد در حال تعلیق قرار گرفته و به قول خودش کمک حالی هم نیست، دیگه اصلاً حوصله نداره که توجهی به پسرش کنه! پدر هم که دیگه وقتشو نداره! این مادر با این شرائط روانی انتظار داره بچش «آروم باشه»! یعنی دقیقاً همون چیزی که نباید باشه! این انتظار «آروم بودن - ساکت بودن - یه جا بشینه و چیزی نگه و ...» یه انتظاریه که خیلی از پدر مادرا از بچه‌هاشون دارن! حالا مادر می‌خواد واسه اینکه این انتظارش برآورده بشه از رفتار «سرگرم‌کردن» استفاده کنه! اول با خوراکی اونو سرگرم می کنه! اصلاً بچه «فعالیتی» نداشته یا به‌خاطر شرائط «بی‌توجهی» میلی به غذا نداره! خود مادر انتظار داره ساکت و آروم باشه، بعد دوباره تو روش آروم سازی داره از خوراکی استفاده می کنه. درصورتی‌که بدن بچه وقتی خوراکی می‌خواد که یه فعالیتی باشه و شرائط «کانون عاطفه» تأمین شده باشه! 🌸 ادامه متن در پست بعدی 👇👇👇