#خاطره_ارسالی
سلام
در مطب نشسته بودم و منتظر ویزیت دکتر بودم که اذان ظهر گفت.
وقتی صدای اذانِ موبایلم بلند شد، مدام جملههای آیت الله حائری در ذهنم رژه میرفتند:
✳️
"اگر می خواهید یک چیزی بشوید، اذان بگویید."
✳️
"ترویج اذان، مقدمۀ ترویج امر به معروف و نماز است"
✳️
"هرکس اذان بگوید و زورش به خودش برسد، زورش به شیطان هم می رسد"
✳️
"می دانم اذان گفتن سخت است. صد تا یکی زورشان نمی رسد."
✳️
"اگر مرد میدان هستید، هر وقت اذان گفتند همانجا اذان بگویید"
✳️
"موقع اذان به هرجا رسیدی، وسط راه، وسط پیاده رو، اذانت را بگو"
✳️
"تقید به اذان، پرده را از جلوی چشم بر می دارد"
خلاصه تصمیمم را گرفتم و شروع کردم به اذان گفتن🗣 در مطب دکتر!!
نکتۀ جالب این بود که به محض اینکه شروع به اذان گفتن کردم، خانم های محترمی که مقداری حجابشان کم بود و در مطب حضور داشتند، ناخودآگاه حجابشان را مرتب میکردند و روسری را جلو میکشیدند!!!🧕
گویا خدا یک نفوذ معنوی در کلمات اذان گذاشته که باعث می شود ناخودآگاه بر دیگران تاثیر بگذارد.
آنجا بود که فهمیدم اذان چه پدیدۀ عجیب و موثری است و ما چقدر از تاثیر فرهنگی آن غافل بودهایم.
وقتی کسی با صدای خودش به صورت زنده میگوید، انگار تمام جوّ اطرافش را تحت تاثیر قرار میدهد و دین و خدا را به یاد آنها میآورد.