࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ @Quran124 ࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐ ➡️ ...ادامه بحث: 🏴 میعادگاه عُشاق و مراتب عاشقی (قسمت ۱۶) موضوع بحث این قسمت: 👈 "زینب و پوشش او، در کربلا و بعد از آن" 🎙سخنران: استاد غلامرضاصادقزاده ✍️ توضیح و ویرایش: اتاق فکر اندیشکده[۱] ☘️🌻☘ 🌺 ☘️🌻☘️ ♥️ حضرت زینب سلام الله علیها اسیر شد. این‌ که می‌گوید "بی‌ مَعجری" (بی روسری) و در زیارت ناحیه مقدسه می‌فرماید: "أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ" ❌ به این معنی نیست که کسی زینب را دیده است. 🌻 شیخ هادی کاشف الغطا برای حضرت زینب شعری گفت: حاسرة الوجه بغیر برقع لا یستر غیر ساعد و اذرع [ چهره‌ی حضرت زینب، آشکار شده بود و او چهره‌اش را می‌‌پوشاند؛ اما نه با چادر، بلکه با دست و ساعد خودش] (شیخ هادی) این شعر را نوشت و خوابید. صبح که از خواب بیدار شد، دید یک بیت اضافه شده است! به او القا کردند که این بیت را ⬅️ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سروده‌ است: و هی باستار من الانواری تحجبها عن اعین النظاری [ پوشش او با نورها بود که او را از دید مردم می پوشاند] ☀️ چادر از سر زینب کشیدند، اما او مستور در انوار الهی بود و چشم احدی بر زینب کبری نیفتاد. 🌻 تا قبل از کربلا نه کسی زینب را دیده بود و نه صدایش را شنیده بود. ✅ او را طوری شب می‌بردند و می‌آوردند ⬅️ که سایه اش را هم کسی نبیند. این آل الله که غیرت مطلق هستند اجازه نمی‌دهند که کسی زینب را ببیند. در کربلا و شام زینب کبری کارکرد و کراماتی بخرج داده بود که حرف که می‌زد، صدای علی بن ابی طالب شنیده می‌شد! ☘️ «زینب غیرت الله است»! وقتی وارد مجلس یزید شد، تا یزید چشمش به زینب افتاد، چنان کبریایی خدا در زینب ظهور کرد که یزید گفت: من هذه المتکبّرة؟! [ این متکبره کیست؟] اما تکبر زینب، مظهر کبریایی حق متعال بود. 🌻 حضرت زینب، کربلا را کربلا کرده‌ است. ما، شهدای کربلا و همه‌ی شهدای عالم، سر سفره‌ی زینب کبری نشسته‌ایم. .... زینب هستی را از خودش پر کرده است! ☘️ امام حسین به زینب فرمود: باید که تو اسیر شوی‌ و وظیفه‌ی مهمی داری.... بعد شهادت من، شما باید با حق متعال «عشق بازی کنی»! همین که شهید شدم بدن مرا در آغوش بگیری و بگویی: خدایا این قربانی کوچک را از ما بپذیر... . 🌻 وقتی که آقازاده‌های حضرت زینب (فررندانش) می‌خواستند به میدان بروند،⬅️ زینب کبری آماده شان کرد. لباس بر تنشان پوشاند، شانه بر سرشان زد، عطر به پیراهنشان زد و به حجله‌ی دامادی فرستاد. وقتی هم که این دو دردانه به شهادت رسیدند، زینب از خیمه بیرون نیامد، نه به این خاطر که نمی‌خواست شرمندگی امام حسین را ببیند؛ بلکه⬅️ این دو قربانی را، مقابل اباعبدالله خیلی کوچک می‌دید. ♥️ می‌گفت: برادرجان! من شرمنده‌ام که بیشتر از این ندارم، تا تقدیم شما بکنم. ‌‌┄┅═✧❁💐❁✧═┅┄ 🌺 تقدیمی اندیشکده «عرفان، قرآن، اخلاق، سیاست و اجتماع» ادامه در شماره های بعد⬅️