خواهرم یکسال و نیم ازم بزرگتره تقریبا" ۳۲ سال پیش براش خواستگار اومد تو اتاق پذیرایی نشسته بودن من رفتم جلوی در کفشهاشون رو جفت کنم که از کفش پاشنه بلند خواهر داماد خوشم اومد و پوشیدم خواهرم رو صدا زدم گفتم ببین چقدر کفشش خوشگله
گفت ای وای دربیار اگه ببینن آبرومون میره بعد با شوخی و خنده گفتم اگه حرفی زد از همین پله میندازمش پایین.
خواهر کوچولوم ۶ سالش بود این صحنه رو دید رفته بود تو اتاق گفته بود خانم آبجی هام کفشهاتون رو پوشیدن تازه میخان شما رو هم پرت کنند پایین.🙈
و در آخر خواهرم عروس همون خانواده شد و این داستان همیشه باعث خنده ی ما و اونا میشد.😂
#طنز
#شماره_۳
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi