این داستان :سم ترین سم عاطفی اینو میگم که هم برای آقایون هم خانوما درس بشه😌 یکی از اقوام یک خواستگاری معرفی کرد که گفتن ایشون فوق لیسانس فلان رشته هستن با خانواده بازاری با اصالت مذهبی و چشم پاک وبا ایمان ولایی و چه و چه... خلاصه جلسه اول ایشون اومدن و ما فهمیدیم که فوق دیپلمن نه فوق لیسانس ایشون تو همون جلسه اول خیلی خودمونی و راحت شدن جلسه دوم هم اومدن و ایشون ابراز علاقه کردن و بحث رو از شناخت به احساس کشوندن و گفتن دوستتون دارم و... مادرشون گفتن برا آشنایی بیشتر دختر و پسر شماره همدیگرو داشته باشن و اصرار بر این موضوع داشتن و پدر من با اکراه قبول کردن و اینم بگم که ایشون اولین و آخرین خواستگاری بود که شماره دادیم بهشون... ایشون پیامهایی که میدادن بسیار عاشقانه بود و واقعا منو درگیر کرده بود بطوری که دلبسته ایشون شدم بعد از یک هفته از من خواستن تماس تصویری داشته باشیم البته با حجاب ... صبح که چشمام باز میکردم پیامهای ایشون بود تا شب که میخوابیدم ...بهم میگفت عسل خانم و عشقم و تو زن خودمی و هزار جور محبت کلامی... من متذکر میشدم که ما در دوران شناختیم نباید اینطوری قضیه رو پیش ببریم ولی ایشون به خرجشون نمیرفت اون موقع تازه دانشگاهم شروع شده بود و ایشون اصرار داشت که منو برسونه دانشگاه و بعد خونه... طی این مدت آشنایی چیزهای زیادی متوجه شدم مثل اینکه ایشون خیلی رفیق بازن و اهل فحش هستن و خانواده شون متاسفانه با اصالت نیستن یعنی یکی از عموهاشون که همکار پدرشون معتاد بودن و بیشتر افراد خانواده ی مادری و پدریشون عفت کلام نداشتن و یکسری فانتزی های خاص جنسی داشتن که هی به صورت کنایه مطرح میکردن و بعضی از چیزهایی که راجع به خودشون گفته بودن واقعیت نداشت و عقل معاش درستی هم نداشتن و چندبار پولشونو خورده بودن😢 که مجموع اینارو توی دوران آشنایی و تحقیق پدرم متوجه شدیم... در آخر من چون وابسته ایشون شده بودم انگار عقلم و قلبم در جنگ بودن و تصمیم گرفتیم بریم پیش مشاور و مشاور هم نظرش این بود که ما اصلا از هیچ جهت بهم نمی خوریم... این خبر رو به خانواده شون دادیم و آقا پسر شروع کرد به پیامهای تند به من که تو به من خیانت کردی حتما یک خواستگار بهتر اومده پشیمون شدی 😞 (درصورتیکه ما در زمان بررسی ایشون اصلا هیچ مورد دیگه ای بررسی نکردیم)مشاور به درد لای جرز میخوره تو پای من واینستادی قدر منو ندونستی دیگه پسر مثل من پیدا نمیکنی و خلاصه... مدتها طول کشید تا با خودم کنار اومدم و تا مدت زیادی اصلا خواستگار راه ندادم 😩 کل این فرایند ۱ماه طول کشید ولی اثری که روی من گذاشت خیلی بیشتر از یکماه بود.‌‌‌.. چند نکته اول اینکه خانواده های محترم از ابتدا شرایطتون رو صادقانه بگید،با گذر زمان معلوم میشه بعضی از چیزها پس همون اول بگید و وقت خودتون و طرفتون رو تلف نکنید دوم اینکه آقایون و خانمهای محترم تا قضیه تون جدی نشده حرفها و رفتار های احساسی انجام ندید و عاقلانه جلو برید ... اثری که یک دختر با حرفهای احساسی میبینه خیلی بیشتر از پسره... اگر ادعای ایمان دارید دل جوون مردم رو نلرزونید با احساسات بی موقع دختر یا پسر مردم تا وقتی همسر شما نشدن امانتن. کانال خاطرات سمّی خواستگاری 🙊🙊🙊🙊 @khastegarybazi