سلام روز خوش
برای کانال خاطرات فوق سمی خاستگاری
اول اینو بگم که هیجده سالمه ، هفته ی پیش رفته بودیم عروسی داداشِ دوستم ،
سر میز شام یه خانوم جوون کنار مادرشون رو به رومون نشسته بودن و چشمشون به من بود ، وقتی خواستیم بریم مامانمو صدا زدن و یه دفعه گذاشتن به تعریف کردن از اسم و رسم پدرشون و گفتن وضعیت پسرشون .
تعریفاتشون اینجور بود که پسرمون خونه داره ،ماشین داره ، یه نونوایی هم از خودش داره و..😐😐
مامانم گفتش چند سالشونه ؟
بنظرتون خوبه چی بگنننن؟؟😶😶😂
گفتن تازه رفته تو هیجده سال😶🤦♀🤣
تازشم از رو نمیرفتن همش میگفتن سنشو نبینید هیکل رشیدی داره ، انگار رَخشیه و فلانو بهمانه😐😐😂
بابا بیا جمع کن خودتو😐
مامانم اینقدر خندیده میگه قراره بابات یه بچه دیگه هم بزرگ کنه 🤣
البته جواب رد دادیم دیگه😂😂
کانال خاطرات فوق سمّی خواستگاری
🙊🙊🙊🙊
@khastegarybazi2