🎥 فرصت طلایی
لحظههایش قیمتی بود
بعد از نماز منتظر آقا ایستادیم که تا دم در خانه همراهشان برویم.
پنجشش نفری بودیم.
آقا از مسجد بیرون آمدند و ما هم همراهشان به راه افتادیم.
سر کوچه که رسیدیم، آقا برگشتند و گفتند: «اگر امری هست بفرمایید.»
گفتیم: «نه آقا! فقط میخواستیم از همارهیتان بهرهمند شویم.»
آقا گفتند: «من برای مسیر برگشتم به خانه برنامه ذکری دارم. مدام فکر میکنم با من کاری دارید، ذکرم را قطع میکنم. وقتی میرسم منزل، میبینم برنامهام ناتمام مانده، ناراحت میشوم.»
لحظههایش قیمتی بود.
.
📚 در خانه اگر کس است؛ (بر اساس خاطره یکی از همراهان)
#بهجت_عارفان
🍃
@khat_128