سال‌هاست که خطوط پیشانی دیوارهای از رنگ افتاده‌اش را سواد خاطراتی پر کرده‌اند که تنها باستان‌شناسان جنگ آن‌ها را می‌فهمند. آجر به آجر حروف از هم‌گسیخته روایتی شده است که حاصل آن تاریخ پیش‌روست از ذهن پنجره‌هایی که هر کدام ماه خودش را به تماشا نشسته است. این کتاب روایت ساکنان ساختمان کیانپارس اهواز است از آنان که رفته‌اند. روایت دهان باز مانده‌ی درها روایت همسران فرماندهان جنگ از ضریح خانه‌هایی که شیشه‌هایش را هماره دست می‌کشند روایت زنانی که سال‌های ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷ قسمتی از جوانی خود را در ساختمان کیان‌پارس زیسته‌اند در محله‌ای در غرب اهواز به موازات کارون و ساختمانی که همسران و فرزندان فرماندهان لشگر ۴۱ ثارالله را در خود جای داده بود. گوش کن ... صدای ترمز ماشین‌ها را جلوی ساختمان می‌شنوی؟!!! بلندشو ... شاید خبر از آمدن کسی باشد شاید خبر رفتنش. برشی از کتاب: «گاهی که صدای پارک ماشینی را جلوی ساختمان می‌شنیدیم به شوخی به هم می‌گفتیم «لندکروز استیشن آمد. بلند شو ساک‌ات را ببند... کارهایت را بکن... نوبت توست... شوهرت را شکلات پیچ آورده‌اند...» ● «ساختمان کیانپارس» (چاپ سوم) ● زندگی در جنگ به روایت همسران فرماندهان لشکر ۴۱ ثارالله کرمان ● نوشتۀ زهرا حیدری ● ۴۴۸ صفحه | گالینگور ● قیمت با تخفیف: ۱۱۴۰۰۰ تومان 🌐 | لینک مستقیم خرید کتاب با تخفیف 🆔 @khatemoqadam_ir