📚 | کتاب «بوی نم باروت»، حکایت عاشقپیشگی زائر جبهههاست؛ زائری که هر چند بیشتر مواقع تفنگ نداشت، هیچوقت باروتش نم نگرفت. به اعتقاد استادش حاج آقا مجتهدی که عمری شاگردیاش را کرده، عبا و عمامه و قبا و لباده و پیراهن یقه آخوندیاش، برای جبهه کار تانک را میکرد. لحظهای تردید به خودش راه نداد. همیشه پا در رکاب بود؛ بهار و تابستان و پاییز و زمستان هم برایش فرقی نداشت. راوی، خودش هر چه را دیده، آزموده و هر چه را شنیده، به سنگ محکش زده تا راست بیاید.
✂️ |
برشی از کتاب:
«کمکم داشتم با مجروحیتم کنار میآمدم. نگاهم به دنیا عاشقانهتر شده بود. دو سه روز قبل از اینکه از بیمارستان ۵۰۱ ارتش با یک انگشت کمتر مرخص شوم، تولد بیست سالگیام را تک و تنها روی تخت بیمارستان پشت سر گذاشته بودم. حال خوشی داشتم. توی خلوتم، روزهایی را که از سر گذرانده بودم، یکی بعد از دیگری مرور میکردم. از کف بازار رسیده بودم به حوزه؛ از پای سفره انقلاب به جنگ. نمیتوانستم خوشحال نباشم. حالا حسم این بود که وقتش شده دنیای پرتب و تاب درونم را هم عوض کنم. دینم ناقص بود؛ باید کاملش میکردم.»
● بوی نم باروت
● خاطرات حاج شیخ مرتضی خاکسار دوست
● نویسنده: حسین زحمتکش زنجانی
● ۴۲۹ صفحه | رقعی - شومیز
● قیمت با تخفیف: ۱۲۰۰۰۰ تومان
⚫️ جهت سفارش کتاب:
🔴 حضوری: قم، خ معلم، مجتمع ناشران، فروشگاه ۲۷ ب.
🔴 مجازی: پیام به ادمین یا سفارش از
غرفۀ «باسلام»
🆔
@khatemoqadam_ir