كسانى كه خدا را از خون رگها و نفس سينه هايشان، ضرورىتر احساس كرده اند و به همين خاطر از خون و جان خود گذشته اند و شمشيرها را برداشتهاند، چگونه مىتوانند با طلوع شكست و شكنجه و خون و مرگ از راه باز گردند و دوباره به ابتذال زندگى و تلاوت تكرار گردن نهند و هدفهاى خود را فراموش كنند و پيمانهاى خود را بگسلند؟ درسهايى از انقلاب (قيام)، ص: 233