ای عاشقان دنیا ؛ دنیا وفا ندارد مرگ است آخر کار چون وچرا ندارد بنگر به چشم حسرت بر این عروس دنیا زیراکه در نهادش غیر از جفا ندارد گر بنگری به دقت بینی که در حقیقت در کاخ زرنگارش یک بوریا ندارد هردرد را دوائیست جز مرگ خانمانسوز این درد ناگهانی هرگز دوا ندارد داری هزار خانه بنگر به خانه قبر این خانهٔ من وتوست ما وشما ندارد یک روز امیر بودن یک روز اسیر بودن پیک اجل که آید شاه وگدا ندارد تیر اجل به هر شکل روزی سراغت آید این تیر سرنوشت است دیدش خطا ندارد هرکس ستم نماید بیند سزای کارش چوب خدا بهرشکل هرگز صدا ندارد شادی مجو زدنیا ،دار غم است واینجا جز قصّهٔ غم انگیز این غم سرا ندارد هرجا گل است وگلزار غرق صفاست آنجا باغی که گل ندارد هرگز صفا ندارد بنگر که با بزرگان دنیا چه کرده ای دوست این دشمن سیه رو شرم وحیا ندارد بر شادی دو روز دنیا مبند دل را دنیا به جز بلا و جور وجفا ندارد گیرم که مثل بلبل اینجا سخن بگویی در دادگاه خالق این لب صدا ندارد اَلْیوم نخْتِِمُ عَلَی اَفْواهِهِم وَتُکَلّمُنا اَیْدیهِم وَ تَشْهَدو اَرْجُلُهُم بِما کانو یَکْسِبون آن روز برلب شما مهر میزنند ودستها وپا ها علیه شما به کارهای زشت گواهی میدهند