🔴" اما زنم می‌گوید از من باردار است" دو سال قبل با زن جوانی به نام مریم آشنا شدم و او را به عقد درآوردم ، اما مدتی بود با مریم اختلاف پیدا کرده بودم تا اینکه یک سال پیش وقتی از محل کارم به خانه برمی‌گشتم، چند مأمور به من مظنون شدند و در بازرسی از کیفم چند پوکه فشنگ به دست آوردند. وی گفت: من خودم از این ماجرا شوکه شده بودم و نمی‌دانستم پوکه‌های فشنگ چطور از کیفم سر در‌آورده‌اند، اما مأموران مرا بازداشت کردند؛ ۴۰ روز در زندان بودم. در این مدت بار‌ها گفتم احتمالا یک نفر با من دشمنی کرده و برایم پاپوش درست کرده است تا اینکه..... 💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉 💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉