هدایت شده از حدائِقَ ذاتَ بَهجةٍ
🌺 اختیار داشتن برخی از فرشته‌ها و نقدی بر سخن مرحوم علامه طباطبائی 🌺 🙈 علامه طباطبائی داستان فُطرُس را به استناد آیه‌ی "عِباد مُکرَمُونَ؛ لایَسبِقُونَهُ بِالقَولِ وَ هُم بِاَمرِهِ یَعمَلُونَ" (انبیاء: ۲۶ و ۲۷) و آیه‌ی "لایَعصُونَ اللهَ ما اَمَرَهُم وَ یَفعَلُونَ ما یُومَرُونَ" (تحریم: ۶) قابل پذیرش نمی‌داند. 🙈 ( د ...، ص ۵۴ ) 🌸 اما 💧اولاً: زیادیِ روایاتی که درباره‌ی فطرس نقل شده، نمی‌گذارد انسان آنها را بسادگی با استناد به مخالفت با ظاهر قرآن، کنار گذارد و گیرم در سند یکی یا دو تا از آنها کسی تشکیک کند، با بقیه چه خواهد کرد؟! 💧ثانیاً: روایت‌های دیگری هم داریم که نشان می‌دهد دست کم، برخی و طبقه‌ای از فرشته‌ها دارای اختیارند (هرچند درجه و اندازه‌ی اختیارشان را نمی‌دانیم و ظاهرا کمتر از انسان دارای اختیارند.) 💧مثلا در روایتی دیگر از امام صادق - علیه‌السلام - آمده: خدا دو فرشته را برای نابود کردن شهری به زمین فرستاد اما یکی از آن دو، هنگامی که مرد عابدی را در آن جا دید، آن جا را عذاب نکرده و به سوی خدا بازگشت اما خدا از این سرپیچی وی، بر او خشمگین شد و او را به جزیره‌ای هبوط داد تا در آن جا، تا روز رستاخیز، بماند و خدا تا آن روز بر او خشمگین است. (شکل کامل داستان را در اَمالی شیخ توسی، ص۹۴۳ بخوانید.) 💧و در روایت دیگری از امام محمدباقر - علیه‌السلام - نقل شده: فرشته‌ای پیش خدا جایگاه بلندی داشت اما خدا او را از آسمان به زمین فروفرستاد؛ او هم پیش حضرت ادریس آمد و از ایشان خواست که برای او، پیش خدا شفاعت کنند و ایشان هم این کار را کردند و خدا دوباره به آن فرشته اذن بالا رفتن داد و ... (شکل کامل داستان را در قصص‌الانبیاءِ رواندی، ص۵۱ بخوانید.‌) 💧ابن‌عباس هم می‌گوید: از پیامبر شنیدم که فرشته‌ای به نام "دردائیل" روزی با خود اندیشید ‌که آیا چیزی بالاتر از خدا هست؟ خدا بال‌های وی را زیادتر کرد و به او فرمان داد که پرواز کند و او ۵۰ سال بیشتر پرید اما باز هم به سر ( یا تهِ؟ ) یکی از پایه‌های عرش هم نرسید! و خدا که خستگی او را دید، فرمودش: "به جای خود برگرد! من بزرگی هستم که چیزی بزرگتر از من نیست." و بال‌ها و جایگاهِ دردائیل را نیز از او گرفت ... تا این که امام‌حسین به دنیا آمدند و هنگامی که جبرائیل تبریک خدا را برای آن ولادت به سوی پیامبر می‌برد، گذرش به دردائیل افتاد و او از جبرائیل خواست که از پیامبر بخواهد که به حق مولود تازه - علیه‌السلام - شفاعت وی را نزد خدا کند و جبرائیل هم پیامش را رساند و رسول‌الله هم شفاعت کرد و خدا نیز دردائیل را بخشود و در بهشت، او را تنها به نام "آزاد‌شده‌ی امام‌حسین" می‌خوانند‌. ( شکل کامل داستان را در "کمال‌الدین و تمام‌النعمه،ص۳۱۴تا۳۱۶بخوانید.) 💧در روایت دیگری از امام‌صادق نقل شده که فرشته‌ای به نام صلصائیل در انجام فرمانی که خدا به او داده بود، کندی کرد و خدا نیز بال و پر او را گرفت و شکست و به جزیره‌ای هبوطش داد تا این که امام‌حسین به دنیا آمدند و فرشته‌ها برای تبریک ولادت ایشان راهی دیدار پیامبر و امام‌علی و حضرت فاطمه - علیهم‌السلام - شدند و در راه، گذرشان به صلصائیل افتاد و او نیز از آنان خواست که وی را به پیش پیامبر ببرند تا از ایشان شفاعتش را به حرمت مولود تازه بخواهند و فرشته‌ها نیز صلصائیل را بردند و پیامبر بخشایشش را از خدا خواستند و خدا او را به حرمت امام‌حسین بخشود. (شکل کامل داستانش را در بحار‌الانوار،ج۱۰،ص۱۳۸و۱۳۹بخوانید.) و البته در روایتی از امیرمومنان آمده که گناه صلصائیل شک کردن در برخی از مقام‌های امامان بود و او را نیز 'صلصائیل آزادشده‌ی امام‌حسین' می خوانند. (شکل کامل این روایت را در "الهدایه‌الکبری،ج۱،ص۴۴۱و۴۴۲بخوانید.) 👈 توجه کنید که این چهار فرشته، غیر از فطرس اند. 👉 💧ثالثا: بسیار می‌بینیم که در روایت‌ها، عمومیت یا اطلاق آیه‌ها، تخصیص و تقیید خورده و هیچ کس - و از جمله خودِ علامه طباطبائی - این کار را ضدیت و مخالفت با آیه‌های قرآن نمی‌داند. 💧پس از این رو چند راه برای جمع آن روایات با آیات گفته می‌شود: ✍ ۱. همان اعتراض فرشته‌ها به خدا ( هنگامی که آنان را از اراده بر آفرینش انسان با خبر کرد )، خودش درجه‌ای از سرکشی بود و حتی ابلیس هم که پس از آفرینش انسان بر او سجده نکرد، در ردیف و جایگاه فرشتگان بود اما امکان سرپیچی از فرمان را داشت؛ پس چرا نپذیریم که دست کم برخی از فرشته‌ها ممکن است در حدّ و سطح وجودی خود، سرپیچی کنند؟! ✍ ۲. روایتِ "اِنَّ حَدیثَنا صَعب مُستَصعَب لایَحتَمِلُهُ اِلّا نَبِی مُرسَل اَو مَلَک مُقَرَّب وَ مِن المَلائِکَهِ غُیرُمُقَرَّب" می‌تواند دلیل خوبی برای تخصیص آیه‌ی "مطیع محض" بودن فرشتگان، به دسته و طبقاتی از آنها باشد. ( نه همه‌شان )؛ و گرنه نمی فرمود: "برخی از آنان مقرب نیستند." (دقت با شما!)👇