خــاطره دکتر ربانی در دفاع مقدس با
#شهیدمحمدابراهیمهمت☺️👇
#قسمتآخر
بعد از این صحبتها من به شهید ممقانی گفتم😕 که مواد لازم را بیاورد که من ایشان را درمان کنم.🤗 دکتر ربانی ادامه داد که شهید ممقانی دنبال تهیه این وسایل رفتند🙃 و چند دقیقه بعد دیدم که یک موتوری آمده جلوی سنگر پارک کرد🙄 و موتورسوار به داخل سنگر آمد و کاغذی📄 را به دست این #
جوان که داخل سنگر دراز کشیده بود داد😕 و این #
جوان بلافاصله نامه را خواند و یکدفعه دیدم با خواندن این نامه از جایش بلند شد😨 و برای من بسیار عجیب بود☹️ که این #
جوان که رمقی نداشت🙁 و تاب حرکت به یکباره از جایش بلند شد😕 و از من خداحافظی و معذرت خواهی کرد و سوار موتور شد و رفت.😇
دکتر ربانی ادامه داد: من همین طور متعجب شدم😨 که یک دفعه چه اتفاقی افتاد🤔 و سپس به بیمارستان رفتم😕 . بعد از عملیات به اهواز برگشتم و در آن موقع بود که تازه فهمیدم🤗 که این #ج
وان برومند #ش
هیدهمت بود که در موقع عملیات خیبر موقعی که سوار موتور تریل شده و به سمت خط مقدم در حرکت بوده😔 به درجه رفیع شهادت💔🕊 میرسد و این اولین و آخرین باری بود که #ش
هیدهمت را زیارت کردم.☺️❤️
#ه
دیه به روح #ش
هیدهمت با ذکر صلواتـــــ🌹
@k
heiybar