چون بهار آمد و با قصه پاییز دلم را لرزاند آنقدر گفت از آن فصل بلاخیز دلم را لرزاند عاقبت قصه تلخی است که بلبل می‌خواند گریه ها کرد گل آن صبح دل‌انگیز دلم را لرزاند لکنت افتاده زبانم که چنین قافیه را سخت کرده است به الفاظ شرر ریز دلم را لرزاند شاعران شعر نگویند ز ایام وصال ای غافل چون که با عقل رفیقند همین چیز دلم را لرزاند قم/دهمین روز از اولین ماه فصل پاییز ۱۴۰۳ ! @kheyli_jeddi