🌷جشن پتو🌷 🟢🍃قرار گذاشته بودیم هر شب یکی از بچه‌‌های چادر رو توی «جشن پتو» بزنیم یه روز گفتیم: 🔺ما چرا خودمون رو میزنیم؟ ⚪️🍃واسه همین قرار شد یکی بره بیرون و اولین کسی رو که دید بکشونه توی چادر. به همین خاطر یکی از بچه‌‌ها رفت بیرون و بعد از مدتی 🔺با یه حاج اقا اومد داخل. 🔴🍃اول جاخوردیم. اما خوب دیگه کاریش نمی‌شد کرد. گفت: حاج آقا بچه‌‌ها یه سؤال دارن. 🔺گفت: بفرمایید و .... 🌷🍃یه مدت گذشت داشتم از کنار یه چادر رد می‌شدم که یهو یکی صِدام زد؛ تا به خودم اومدم، هفت هشتا حاج آقا ریختن سرم 🔺و یه جشن پتوی حسابی ... https://eitaa.com/khoban72