📗کتاب «سکوت شکسته»
🌹براساس خاطرات حاج محمود پاک نژاد فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب(علیه السلام) در دفاع مقدس
📝به قلم: سیدهادی سعادتمند 16🔽
⚪️فصل دوم
🌹«سردشت با زینالدین، بدر با جعفری»
🌷🌷🌷🌷🌷ادامه قسمت شانزدهم
⚪️از جهت مساحت، اين هور از هورهای دیگری که در منطقه هست، بزرگ تر است و به همین دلیل هورالحمار نامیده میشود. در این منطقه، فشردگی نی ها، به شکل قابل توجهی، بیشتر و بلندتر از هورهای دیگر بود؛ چنان درهم گره خورده و فشرده شده بودند که روی آنها را صاف میکردیم و چادر میزدیم.
🌹 نی ها در طول سالهای متمادی بههم بافته شده بودند و ریشههای آنها بههم پیوسته شده و از کف آب فاصله گرفته، تودهای شکل شده و با ابعاد میانگین ۵۰ متر روی آب شناور بودند؛ شبیه تودههای یخ در روی دریاچه.
⚪️به دلیل مسافت زیاد که از اسکله تا دریاچه بود، نتیجه بررسیهای ابتدایی این شد که سفارش پل بدهیم و پایگاه را روی آب، نزدیکی دریاچهی امالنعاج ایجاد کنیم. باید از خشکی فاصله میگرفتیم و تا آن جایی که ممکن بود خودمان را به دشمن نزدیک میکردیم.
بیشتر از یک ساعت با قایق راه بود که خودمان را از اسکله به دریاچه برسانیم. معاونت مهندسی برای ایجاد پایگاه روی آب، پیشنهاد استفاده از پل هایی را داد که با ابعاد ۳ در ۵ متر طراحی کرده و با استفاده از پروفیل و فایبرگلاس ساخته شده بودند.
دو ـ سه پل را به هم متصل کردیم، روی آن چادر زدیم و بعد با استفاده از نی استتارشان کردیم. هر گروه داخل یکی از چادرها مستقر میشدند. برای ارتباط بین چادرها، یک ردیف پل را بههم وصل کردیم؛ راهرویی ایجاد کردیم و ادامه دادیم. چند متری از چادرها فاصله گرفتیم و توالت ساختیم. به دلیل این که آب راکد بود، مشکلات بهداشتی ایجاد شد.
🌹 نیروهای اطلاعات ـ شناسایی که در این پایگاه با هم بودیم، عبارت بودند: از محمدعلی محمدی، محمد نوری، مهدی کاظم بابایی، محسن بیاتی، صاحب صادقی، فضلالله خراسانی، منصور سبزی، ابوالفضل و عباس مرادی، محمود مرادیان، محمدرضا شم آبادی، مصطفی خدادادی، سیداحمد موسوی، مهدی راشدی و محمد سوری.
⚪️خیلی زمان نگذشت که متوجه شدیم آن چنان هم که فکر میکردیم از دید دشمن خارج نیستیم. با افزایش آتش دشمن، از بچههای جهاد سازندگی که در نزدیکی اسکله پایگاه داشتند، تعدادی تراور چوبی گرفتیم و در اطراف چادرها قرار دادیم تا از ترکشهای توپ و خمپاره ایمن بمانیم. بعد از آمادهسازی محل استقرار، میبایست به مأموریتی که داشتیم، می پرداختیم.
🌹به منظور دورماندن از دید و تیر دشمن و برای ایجاد پایگاه روی آب، از پوشش نی های حاشیه دریاچه استفاده کردیم. در همان روزهای اول، پس از بررسی به این نتیجه رسیده بودیم.
⚪️می بایست در دو مرحله خودمان را به دژ دشمن برسانیم؛ مرحله اول، دریاچهای که ۱۵۰ کیلومتر مربع مساحت داشت را با قایق، نیم دور میزدیم. در آن طرف دریاچه پایگاه تأمین تیپ بدر بود.
🌹 قایقها را در نزدیکی پایگاههای تیپ بدر خاموش میکردیم. در مرحله دوم برای ادامه مسیر از بلم هایی استفاده میکردیم که چوبی و دستساز بود. به وسیله بلم از نیزار میگذشتیم و خودمان را به موانع دشمن میرساندیم.
⚪️قبل از هر اقدامی، یک روز کامل را با داوود جعفری بالای دکل دیده بانی گذراندم که بچههای دیدهبان معاونت اطلاعات در حاشیه دریاچه ساخته بودند، و شرایط هور و موانع دشمن را بررسی کردم؛ اگر چه شباهتهایی بود، اما موانع چیده شده با منطقه عملیاتی بدر تفاوت قابل توجهی داشت. دشمن از تجربیات شکست در عملیات بدر استفاده کرده بود و حدود ۴۰۰ متر جلوی دژی را که پشت آن قرار داشت، با قطع نی ها خالی کرده بود و در مقابل خود هیچ پوششی باقی نگذاشته بود. آنها عمق موانع را افزایش داده و بشکههای آتشزای فوگاز را به موانع خود اضافه کرده بودند.
🌹متوجه سیاهی آب مقابل دژ شدم. از دید دوربین، موانع یک دست و نفوذ ناپذیر به نظر میرسید. باید در بین موانع دشمن دنبال کمکاری از طرف آنها میشدم؛ یعنی یک اشتباه که بتوانم از آن استفاده کنیم و با نفوذ در آن، روی دژ برسیم.
🌷ادامه دارد...