🔺و كلام خواجه نيز دلالت بر آن دارد. ⚫️🍃ليكن در بودن توكل شعبه‌اى از تفويض نظر است، و در اعم شمردن تفويض را از توكل مسامحه واضحه است. و نيز دليلى نيست بر آنكه توكل فقط بعد از وقوع سبب است، بلكه در هر دو مورد جاى توكل هست. و اما در حديث شريف كه فرمود: فتوكّل على اللّه بتفويض ذلك إليه. تواند بود كه چون توكل نيست مگر با رؤيت تصرف خويش، لهذا براى خود وكيل اتخاذ نموده در امرى كه راجع به خود مى‌داند، حضرت خواسته است او را ترقى دهد از مقام توكل به تفويض، و به او بفهماند كه حق تعالى قائم مقام تو نيست در تصرف، بلكه خود متصرف ملك خويش و مالك مملكت خود است. خواجه نيز در منازل السائرين، در درجه ثالثه توكل، 🔺تنبه به اين معنى داده. [6] 🌷🍃و امّا «ثقه» نيز غير از توكل و تفويض است، چنانچه خواجه فرموده: الثّقة سواد عين التوكّل و نقطة دائرة التّفويض و سويداء قلب التّسليم. [7] يعنى مقامات ثلاثه بدون آن حاصل نشود. بلكه روح آن مقامات ثقه به خداى تعالى است، و تابنده وثوق به حق تعالى نداشته باشد داراى آنها نشود. پس، معلوم شد نكته آنكه حضرت پس از توكل و تفويض فرمودند: ثق به فيها و في غيرها. 🥀پاورقی [1] منازل السائرين ص 34. قسم البدايات، باب" تفويض". [2]" همانا مردمى عليه شما گرد آمده‌اند از آنها بترسيد پس اين بر ايمانشان افزود و گفتند خدا ما را بس است و او چه نيكو تكيه گاهى است." (آل عمران- 173) [3]" خدايا من نفس خود را تسليم تو كردم و به تو تكيه كردم و كار خويش را به تو واگذار كردم" [4] ملا عبد الرزاق بن جمال (جلال) الدين اسحاق كاشانى سمرقندى مكنى به أبو الغنائم و ملقب به" كمال الدين" از مشاهير عارفان قرن هشتم هجرى و از شارحان بزرگ فصوص مى باشد. وى در سال 730 يا 735 وفات كرده است از آثار اوست: اصطلاحات الصوفية، تأويل الآيات يا تأويل القرآن، شرح فصوص الحكم، شرح منازل السائرين. [5] شرح منازل السائرين ص 78. در باب معاملات، باب «تفويض». [6] منازل السائرين. ص 34. قسم سوم. در باب معاملات، باب «توكل». [7] «ثقه» مردمك چشم «توكل» و مركز دايره «تفويض» و كانون دل «تسليم» است. منازل السائرين ص 35. «قسم البدايات»، «باب ثقه». https://eitaa.com/khoban72