🔺در اين نيّت كه تمام اعمال اختياريه را بدون آن نمىتوان اتيان كرد، و يكى از امورى است كه لازمه اعمال اختياريه است و انسان نمىتواند يكى از اعمال عباديه يا غير عباديه را بدون آن اتيان كند،
💢با اين وصف، به اختلاف شيطنت آنها و تسلط شيطان بر آنها، از يك ساعت تا چند ساعت گاهى گرفتار حصول اين امر ضرورى الوجود هستند و آخر الامر حاصل نمىشود! آيا اين امر را بايد از خطرات شيطانيه و اعمال ابليس لعين دانست كه اين بيچاره را افسار كرده و امر ضرورى را بر آن مختفى نموده و او را مبتلا به محرّمات كثيره، از قبيل قطع صلاة و ترك آن و گذشتن وقت آن، نموده،
🔺يا از طهارت باطن و قدس و تقوا بايد محسوب داشت؟
📌و از شئون وسوسه يكى اقتدا نكردن به كسانى است كه به حكم نصّ و فتوا محكوم به عدالت هستند و ظاهر آنها صالح و به اعمال شرعيه مواظب هستند و باطن آنها را خداوند عالم است و تفتيش از آن لازم نيست، بلكه جايز نيست، با اين وصف، شخص وسواسى را شيطان مهار مىكند و در گوشه مسجد از جماعت مسلمين كناره گرفته فرادى نماز مىخواند!
⭕️و معلل مىكند عمل خود را به اينكه شبهه مىكنم به دلم نمىچسبد! ولى در عين حال از امامت مضايقه ندارد! با آنكه كار امامت سختتر و جاى شبهه در آن بيشتر است، ولى چون موافق هواى نفس است در آن شبهه نمىكند!
⛔️و از شئون وسوسه، كه ابتلاى به آن زيادتر است، وسوسه در قرائت است كه به واسطه تكرار آن و تغليظ در اداى حروف آن گاهى از قواعد تجويديه خارج مىشود، بلكه صورت كلمه بكلى تغيير مىكند! مثلا «ضالّين» را به طورى ادا مىكند كه به قاف شبيه مىشود! و حاء «رحمن و رحيم» و غير آنها را به طورى در حلق مىپيچد كه توليد صوت عجيبى مىكند! و بين حروف يك كلمه را منفصل مىنمايد
🔺به طورى كه هيئت و ماده كلمه بكلى به هم مىخورد و از صورت اصلى خود منسلخ مىشود.
💢 بالاخره نمازى كه معراج مؤمنين و مقرّب متقين و عمود دين است از جميع شئون معنويه و اسرار الهيه آن غفلت شده و به تجويد كلمات آن پرداخته، و در عين حال از تجويد كلمات سر به فساد آنها درآورده
🔺به طورى كه به حسب ظاهر شرع نيز مجزى نخواهد بود.
⬅️ ادامه دارد...