🥀🤍هيهات! كه اين حرفى است بس ناهنجار و حملى است بسيار ناپسند. آيا آن تجليات جمال حق كه در شب معارج و آن محفلى كه احدى از موجودات را در آن راه نبود و جبرئيل امين وحى محرم آن اسرار نبود، مى‌توان گفت ارائه بهشت و قصرهاى مشيد آن بوده، 🔺و آن انوار عظمت و جلال ارائه نعم حق بوده؟ 💫🟤آيا آن تجلياتى كه در ادعيه معتبره وارد است براى انبياء عليهم السلام، شده، از قبيل نعم و مأكول و مشروب يا باغات و قصرها بوده؟! افسوس! كه ما بيچاره‌هاى گرفتار حجاب ظلمانى طبيعت و بسته‌هاى زنجيرهاى آمال و امانى جز مطعومات و مشروبات و منكوحات و امثال اين‌ها چيزى نمى‌فهميم، 🥀🤍و اگر صاحب‌نظرى يا صاحب‌دلى بخواهد پرده از اين حجب را بردارد، جز حمل بر غلط و خطا نكنيم. و تا در چاه ظلمانى عالم ملك مسجونيم، از معارف و مشاهدات اصحاب آن چيزى ادراك ننماييم. 💫🟤ولى اى عزيز، اوليا را به خود قياس مكن و قلوب انبيا و اهل معارف را گمان مكن مثل قلوب ماست. دلهاى ما غبار توجه به دنيا و مشتهيات آن را دارد، و آلودگى انغمار در شهوات نمى‌گذارد مرآت تجليات حق شود و مورد جلوه محبوب گردد. البته با اين خودبينى و خودخواهى و خود پرستى بايد از تجليات حق تعالى و جمال و جلال او چيزى نفهميم، بلكه كلمات اوليا و اهل معرفت را تكذيب كنيم. 🥀🤍و اگر در ظاهر نيز تكذيب نكنيم، در قلوب تكذيب آنها نماييم. و اگر راهى براى تكذيب نداشته باشيم. مثل آنكه قائل به پيغمبر يا ائمه معصومين، عليهم السلام، باشيم، باب تأويل و توجيه را مفتوح مى‌كنيم، و بالجمله، سدّ باب معرفت اللّه را مى‌كنيم. ما رأيت شيئا إلّا و رأيت اللّه معه و قبله و فيه [4] را حمل بر رؤيت آثار مى‌كنيم. لم أعبد ربّا لم أره [5] را به علم به مفاهيم كليه مثل علوم خود حمل مى‌نماييم! 🔺آيات لقاء اللّه را به لقاء روز جزا محمول مى‌داريم. ⬅️ ادامه دارد... 🥀پاورقی [1] «جان مؤمن به روح خدا بيشتر پيوسته است تا شعاع آفتاب به آفتاب.» اصول كافى، ج 2، ص 166، «كتاب ايمان و كفر»، «باب إخوة المؤمنين»، حديث 4. [2] خداوندا كمال دلبستگى به خودت را به من ببخش، و ديدگان دل ما را با پرتو نظر به خودت نور بخش تا ديده دلها حجابهاى نور را بدرد. پس به معدن بزرگى برسد، و روحهاى ما به درگاه عزّ قدس تو آويخته گردد. خدايا مرا از كسانى قرار بده كه صدايشان زدى پس اجابت كردند، و به ايشان نظر كردى پس در برابر جلال تو مدهوش شدند، پس در سرّ با آنان سخن گفتى و آنان آشكارا براى تو عمل كردند. قسمتى از مناجات شعبانيه، اقبال الاعمال، اعمال ماه شعبان، مصباح المتهجّد، ص 374، بحار الانوار، ج 91، ص 97- 99، «كتاب الذكر و الدعاء»، «باب 32»، حديث 12. [3] «سپس نزديك و نزديكتر شد، پس به فاصله دو كمان يا نزديكتر بود.» (نجم، 8- 9). [4] «نديدم چيزى را مگر آنكه خدا را همراه آن و پيش از آن و در آن ديدم.» اسفار، ج 1، ص 117. علم اليقين ج 1، ص 49. (با اندكى اختلاف) كلمات مكنونه، ص 3. [5] «پروردگارى كه نديدم نپرستيدم.» علم اليقين، ج 1، ص 49، «المقصد الأول، فى تنزيهه سبحانه». شيخ صدوق در التوحيد (ص 305، باب 43، حديث 1) در ضمن حديثى از على (ع) نقل مى‌كند. لم اكن بالّذي أعبد ربّا لم أره.