🌙🔵و اما بيان اولويت حق از بنده در خيرات و اصل انتساب آن به بندگان براى آن است كه نسبت خيرات به مبدأ المبادى نسبت وجود و بالذات است، زيرا كه خيرات ذاتى وجود است، و آن در واجب عين ذات و در ممكن به جعل و افاضه است، پس اصل افاضه خيرات از واجب تعالى شأنه است، و مرآت ظهور و مظهر آن، ممكن است، و آن نسبت ظاهريت و افاضه،
🔺اتمّ از اين نسبت مظهريت و قابلى است.
🥀🤍و اما در سيّئات و شرور به عكس است، ليكن هر دو نسبت محفوظ است، زيرا كه آنچه از حق مفاض است خيرات است، و لازمه اين خيرات تخلّل شرور است به طريق انجرار و تبعيت، پس بالعرض به او منتسب و بالذات از نقصان ذوات و قصور ماهيات است.
🔻چنانچه در آيه شريفه نيز به دو نظر اين دو معنى را فرمود:
🌙🔵آنجا كه سلطان وحدت غلبه كرده و كثرات و نقايص را مضمحلّ فرموده، فرمايد: قُلْ كُلٌّ مِنْ عَنْدِ اللَّه. [2] و آنجا كه تخلّل كثرت را بالعرض ملاحظه فرموده و وسايط را مقرر داشته، فرمايد: ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنْ اللَّه ... الآية [3]
🥀پاورقی
[1] «خوشبخت كسى است در شكم مادرش خوشبخت شده، و بدبخت كسى است كه در شكم مادرش بدبخت شده است.» بحار الانوار، ج 5، ص 153، «كتاب العدل و المعاد»، «باب 6»، حديث 1. با تغيير در عبارت.
[2] «بگو همه از جانب خداست.» (نساء- 78).
[3] (نساء- 79).