فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در زمستان به سرما و برف دلمان گرم بود دستکش و کلاه پشمی مان نرم بود... روی سفیدی پر از زیبایی پر از امیدی پر از سردی اما لطیف و با احساس... بلورهای تو دانه به دانه شاخه ی الماس روی در سیاه من نیز...سفید کن خانه ی دلم را،خانه ی نور و خورشید کن باز بیا بر زمین... ای نعمتِ برترین.. چیز زیادی نیست...خواسته م.. تو،تو باش..من نیز همین! بداهه