گردنکشی آغاز کرد و از خدا روی برگرداند مگر انسان ، همان نطفه و خون نیم بند نیست که خداوند او را در تاریکی های رَحِم و غلاف های تو در تو ، پدید آورد ؟ تا به صورت جَنین در آمد ، سپس کودکی شیر خوار شد ، بزرگتر و بزرگتر شده تا نوجوانی رسیده گردید ، سپس او را دلی فراگیر ، و زبانی گویا ، و چشمی بینا عطا فرمود تا عبرت ها را درک کند ، و از بدی ها بپرهیزد ، و آنگاه که جوانی در حدِّ کمال رسید ، و بر پای خویش استوار ماند ، گردن کِشی آغاز کرد ، و از خدا روی گرداند ، و در بیراهه گام نهاد ، در هواپرستی غرق شد ، و برای به دست آوردن لذّت های دنیا تلاش فراوان کرد ، و سر مستِ شادمانی دنیا شد ، هرگز نمی پندارد مصیبتی پیش آید !!! نهج البلاغه ، خطبه ۸۳ @khodaye_man313