ديگران را پرهيزمى دهد اما خود پروا ندارد از كسانى مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخير مى اندازد، در دنيا چونان زاهدان، سخن مى گويد، اما در رفتار همانند دنيا پرستان است، اگر  نعمت ها به او برسد سير نمى شود، و در محروميّت قناعت ندارد، از آنچه به او رسيد شكر گزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است. ديگران را پرهيز مى دهد اما خود پروا ندارد به فرمانبردارى امر مى كند اما خود فرمان نمى برد، نيكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد ، گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكى از گناهكاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى دارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند سازد ، پافشارى دارد، اگر بيمار شود پشيمان مى شود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانى هاست در وقت سلامتی مغرور و درگرفتارى نا اميد است. نهج البلاغه ، فرازی از حکمت ۱۵۰ _ ۱ @khodaye_man313