🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زنان عنکبوتے 🕷🕸 قسمت28 بعد با تحکم گفت: - سرعت می خوام... سرعت می خوام تو اطلاعات. سید ابرو در هم کشید و گفت: - نکنه این برنامه گروه های موسیقی زیرزمینی که تازه راه انداختند، به مشغولیت باشه برای ما، تا این بحث رو به نتیجه برسونن! امیر بی حرف سر تکان داد. سکوتش اما چند دقیقه بیشتر طول نکشید: - تا فردا جواب ت . م دوتا مؤسسه دیگه به اضافه جواب تمام شهرستانها ابه اضافه اسامی تمام زنانی که مسئول این شهرستان ها هستن رو می خوام . بی اختیار نگاه همه روی آرش زوم شد و صدای امیر بلندتر - آرش تا فردا تا فردا کسی آن شب خانه نرفت حتی سید که از درد یکی دو بار دم کرده گل پررا ایران بالا کشید و تا خود صبح با رنگ پریده کنار صدرا نشست تا رمزگشایی کند. صدرا مغز ریاضی مجموعه بود و کنار همه گروه ها باید می بود که امشب سید او را نشانده بود تا بتواند از فرو ریختن جوانان ایران جلوگیری کند. حاجی هم با امیر تمام آنچه که باید و نباید داشت را طبق فرمول همیشگی بستند و منتظر بررسی های بچه ها بودند تا جاهای خالی را پر کنند. صدرا با آرامش خودش روی کلمات رمز کار میکرد و سید با قیافه درهم اطلاعات او را در جاهای خالی جا میداد. سینا هم یک اسم داد که ایمیلش را کنترل کنند، مثل اینکه با فروغ ارتباط بالایی داشت صاحب این اسم! یک ساعتی زمان گذاشتند روی بررسی ایمیل الميرا. وقتی صدرا صدایش را بلند کرد و بچه ها را فراخواند یک نقطه روشن پیدا کرده بود: - ایمیلی که به نام الميرا بود در حقیقت برای فتانس. یعنی من فتانه رو هک کردم! حالا غیراز چشمان صدرا و سید، چشمان سینا و آرش و هوش شهاب جمع حرف های صدرا شده بود: - هشت تا اسم دیگه که خودمون توی این مدت ردشون رو زدیم. - با هشت تا شهرا - هشت نفری که رابط شهرهای مورد نظر هستند. مطالب داشت طوری روشن می شد که خواب و خستگی دیگر برای بچه ها معنا نداشت. آرش سینا را کنار خودش در اتاق نگه داشت و تا ایمیل فتانه را با اسامی که