۱۵۵۹-- سه شنبه ۹۸/۸/۱۴ (من فقط انتقال دهنده هستم "۱") ای مرد! چقدر بحرفهای همسرِ خود توجّه داری؟ چند وقتیست که میگوید این شیر چکّه میکند ولی........ این بنده خدا چقدر بگوید، زبانش مو در آورده و تو هم زیر پایت علف سبز شده. "چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفت پیمانت" بیشتر از سه ماه است که گفته قفل درِ هال خراب است ولی انگار نه انگار. خدائیش درست نیست. همین شما ممکن است خیلی از کارهای دوستانت را انجام دهی آنهم خوب است. ولی چراغی که........ هیچ دلی در کره زمین نزدیکتر از دلِ همسر تو بتو نیست. بیائیم من و تو قدری مسئولیت بپذیریم. تلاش کنیم که کار امروز بفردا انداختن را پیشه خود نسازیم. راستی چقدر بشما گفته شد لباسهای خود را جمع و جور کن. هر دفعه گفتی باشه امّا........ ضمناً یک سفارش به خانمهای گرامی وآن اینکه خدائیش این حرف های مرا چماق نکنید. من از زبان شما هر چه گفتنی بود گفتم. البته بدانید نوبت شما هم خواهد شد. E--Golshan