من خاطرم از چادر پوشیدن اینه کلاس دوم دبستان بودم خیلی علاقه به چادر داشتم با مادرم رفتیم بازار چادر بخرم مادرم گفت هر چادری رو دوست داری انتخاب کن من میخواستم یه چادر نماز انتخاب کنم ولی از ملحفه هایی که شکل خرس و عروسک داشت خوشم اومد گفتم از این میخوام مغازه دار خندیدگفت این پارچه چادر نماز نیست من پامو تو یه کفش کردم که فقط اینو میخوام مامانم هم قبول کرد و خرید چادر نمازم پر بود از عکس عروسک خرس خیلی دوسش داشتم .بعد کلاس سوم بودم مامانم پارچه چادر مشکی واسم خرید اینقدر خوشحال بودم وقتی مامانم میخواست بدوزه شبش از خدا خواستم فقط فردارو زنده بمونم تا چادرم رو بپوشم خیلی نذر کردم تا صبح همش خواب چادر میدیدم مامانم اضافه چادر رو مقنعه واسم دوخته بود تا اون روز مقنعه مشکی نداشتم .ولی برای اولین بار مقنعه رو برای مراسم فوت مامانم پوشیدم 😭😭 2⃣ کاربر محترم: پری