رفتم خواستگاری: دختره گفت ماشین دارین؟؟ گفتم آره دوتا یکی مال خودمه یکی مال مادرمه که اونم بیشتر اوقات من استفاده میکنم دختره چشاش گرد شد گفت ماشینتون چیه؟؟ گفتم مال خودم ریش تراش مال مادرم لباسشویی… 😂😂😂 خانوادگی تا در خونه دنبالمون کردن 😁😁 +++++++++++ ‌دوستم اومده بود خونمون ناهار بهش کرفس دادیم😊 شام اسفناج..!😋 صبونه هم جلوش نون سبزی گذاشتیم😄 گفت ناهار دیگه چیزی درست نکنید خودم میرم میچرم😂 به افتخار چرنده ها😂✌ +++++++++ دیشب یک قابلمه گرفتم دستم الکی رفتم دم خونه دوستم پشت در وایستادم بعد از ۵ دقیقه دیدم ۲۰۰ نفر با قابلمه پشت سرم وایستادن منم به صورت نا محسوس مکانُ ترک کردم 😐😂 +++++++++ دیروز آخر شب دیر وقت از سر کار برمی گشتم و راه میانبر رو انتخاب کردم و باید از یک قبرستون بزرگ رد میشدم. وسط راه سه تا دختر به طرفم اومدن و گفتن خیلی میترسن اگه میشه من همراهشون برم تا سر جاده. منم گفتم باشه با هم راه افتادیم و بعدش من گفتم: ترس شما رو درک می کنم ، من هم اون وقت ها که هنوز زنده بودم از اینجا خیلی میترسیدم. باید بودید و میدیدید چطوری میدویدن و جیغ میزدن 😂😂😂😂 ╔━━━๑ღ🐸ღ๑━━━╗ّ @khrchangqurbaqeh ╚━━━๑ღ🦀ღ๑━━━╝