زنگ زدم به مامانم:
گفتم ناهارچی داریم؟
گفت همون سحری امروزصبح
گفتم سحری امروزصبح چی بود؟
گفت افطاردیشب
ترسیدم ادامه بدم
برسیم به نوروز..!!😂😂
رفتم توالت عمومی، دیدم روی سیفون نوشته:
((خواهی که نبیند اَحدی این هنرت را،
برخیز و بکش سیفون بالای سرت را))
من موندم شاعرای این مملکت
چرا استعدادها رو اینجور جاها خالی میکنن
تازه برگشتم دیدم یکی نوشته :
((سنجیدم و دیدم سخنت عين صواب است،
صد حيف كه دستگيره سیفون خراب است)) 😂😂
پــر کــردن از شمــــا
خــالی کــردنِــش بـا مــــا
خیلی تبلیغ خوبی بود
پُشــتِ یه ماشیـن تخلیه چـاه زده بود 😂😂
╔━━━๑ღ🐸ღ๑━━━╗ّ
@khrchangqurbaqeh
╚━━━๑ღ🦀ღ๑━━━╝