✍️*اختصاصی پورتال خبری کاشان/ محسن غفاری:
اشکم درآمد،انگارآسمان با تمام پهنه اش روی سرم آوار شد،دلم مثل کاسه ای لعابی که لبریز از باران شبانگاهی است شکست اگرچه این اندوه برایم تازگی نداشت اماتا اینجایش را هم باور نمی کردم.
بیش از دو سال است که سالن کتابخانه های عمومی شهرم را ندیده ام سال هابوذ که من با کتابخانه های عمومی حشر و نشر داشتم.پا که در صحن کتابخانه می گذاشتی انگار آبشار دانایی از اوج قفسه ها و طبقه های کتابخانه بر سر و رویت فرو می ریخت و چه لذتی داشت ورق زدن مجله ها روزنامه ها و کتاب. باور کن درد نادانی درمانش همین جاست لای همین کتاب ها داخل همین قفسه های چوبی قهوه ای رنگ سکوت کتابخانه سکوت کوهستانی را می ماند که در سحرگاه بهاری جان بیداران را جلا می بخشد.
سکوت کتابخانه و بوی عطر جادویی سالن های مطالعه اش جان هر دوستدار دانایی را به وجد می آورد کتابخانه های عمومی انگار رودخانه ی جاری اند در عمق تاریکی، صدایش را می شنوی مثل خواندن دعای سحر است، اگر کسی باشد که بخواند «من کتابی دیدم واژه هایش همه از جنس بلور» اینگاه بود که اشکم درآمد،دو سال و اندی است که ازاین رود جاری دانایی بی بهره ایم ودر برهوت عسرت و غفلت گم شده ایم.
ادامه یادداشت اینجا 👇
http://knp.ir/?sysid=1&newsid=25695
ما را در کانال پورتال خبری کاشان دنبال کنید؛👇
@knpir تلگرام
https://gap.im/knpir گپ
http://eitaa.com/knp_ir ایتا
instagram.com/knpnewskashan اینستاگرام
#پورتال_خبری_کاشان
#کاشان
#محسن_غفاری
#کتابخانه
#یاد_داشت