امشب مدینه خواب راحت کرد مادر اما تو را خیلی اذیت کرد مادر . همسایه هایت را دعا کردی و این شهر هر شب فقط پشت تو غیبت کرد مادر . چشم و سر و پهلویم امشب درد دارند درد تو بر ما هم سرایت کرد مادر . از بس برایم روضه خواندی از حسینت چشمم به این خون گریه عادت کرد مادر . می آید آن روزی که می گویم : کجایی پیراهنش را شمر غارت کرد مادر . بر نیزه بود و ناگهان دیدم که سنگی پیشانی او را دو قسمت کرد مادر . بازار شام و حال و روزِ ما به بازار ی عبّاس را غرق خجالت کرد مادر