زنبور شجاع🐝🐝🐝🐝 یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیشکی نبود قسمت اول در مزرعه‌ ای كه در انتهای این رودخانه قرار دارد یك كندوی بزرگ با زنبورهای زیادی زندگی می ‌كنند شاید این زنبورها همان زنبورهایی باشند كه زنبورك دنبال آن ها می ‌گردد. پس از اینكه زنبورها و كندوی آنها به دست آدم‌ ها از جنگل برده شد.  زنبور كوچولویی كه از كندو جا مانده بود با پروانه ‌ها دوست شد و پس از مدتی تصمیم گرفت كه به دنبال خانواده‌ اش بگردد.  زنبورك پس از خداحافظی با پروانه ‌ها به طرف جنگل راه افتاد ولی پس از جست وجو در جنگل باز هم نتوانست ردی از خانواده ‌اش پیدا كند. او در حالی كه خیلی غمگین و ناراحت بود در این مورد با قورباغه‌ ای صحبت كرد. صبح روز بعد زنبورك در حال دور شدن بود كه روی رودخانه قورباغه را دید و ... @kodaknojavan🌿🌷