کوله بار
طرح داستان نویسی کد4⃣ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام خسته نباشی.داستان زندگی من مربوط به ما
طرح داستان نویسی کد 5⃣ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام . داستان های زیادی توی زندگی آدم اتفاق می‌افته که درس های بزرگی ازشون میگیرم 📚 یه جورایی آویزه‌ی گوشمون میشه 👂 و برامون میشه تجربه .... 📝 یکی از اون داستان های زیاد زندگی من ....🧕 تقریباً چهارده پانزده ساله بودم 👱‍♀ که به قول امروزی ها عشقی چادر سر میکردم 🤦‍♀ یه دفعه سرم میکردم ، دو دفعه سرم نمیکردم ....😄 یا ..... 🙄 مثلاً سرم میکردم میرفتیم مهمونی ، آخر شب که می‌خواستیم برگردیم خونه می گذاشتمش داخل ساک دستی 🛍 می گفتم : آخه شبه ، با ماشین میریم ، کسی ما را نمی‌بینه 🧐 یا ...... 🙄 وقتی میخواستم رانندگی کنم 🚘 از سرم در میاوردم 😐 یا .... گذشت ... تا اینکه ... یه شب خواب عجیبی دیدم 😴 خواب دیدم جایی هستم که امام زمان هم اونجاست 🙂 وای... نمی دونید چه حس خوبی بود ، تو عالم خواب کلی آرزو داشتم به ایشون بگم تا از خدا بخواد من و به آرزوهام برسونه ...😍 ولی هر چی ایشون رو صدا کردم ، جواب من و نداد 😔 پشت ایشون به من بود ، حتی نگاهم نکرد 😢یه چیزی مانع رسیدن من به ایشون بود، یه چیزی مثل ... 🤔 مثل یه ایوان گرد بزرگ که من این طرف ایوان بودم ، امام زمان اون طرف ایوان .... 🏡 خلاصه ... هر چی که صداشون زدم، نه به من نگاه کردن و نه جوابم رو دادن ... 🙁 تا اینکه هر لحظه از من دورتر و دورتر شدن . واقعاً برام عجیب بود ، آخه چرا ؟؟؟ مگه من چیکار کرده بودم 😢 من که آزارم به یه مورچه 🐜 هم نمی‌رسید . از خواب بیدار شدم ، تمام روز فکرم درگیر بود. آخه چرا ؟؟؟ چرا من ؟؟؟ 😔 آخرش طاقت نیاوردم ، خوابم رو برای مامانم 🧕 تعریف کردم . مامانم خانم جلسه‌ای را می‌شناخت که تعبیر خواب هم میدونست ... گفت : وقتی رفتیم جلسه قرآن براشون تعریف کن ، ان شالله که خیره ...🙏 یه روز رفتیم جلسه قرآن ، بعد از اتمام جلسه ، خواب رو برای ایشون تعریف کردم 😲 ایشون گفتن : مدتی هست داری کاری انجام میدی که دلی نیست ، عاشقش نیستی ❤️ دل امام زمان را شکوندی 😭 ان شالله برو با خودت عهد کن ، که دیگه ترکش نکنی . قطعاً امام زمان دوستت داره 👌 که به خوابت اومده . خدایا من چه کاری کردم که دلی نبوده 🤔 هر چی فکر کردم چیزی به غیر از چادر به ذهنم نرسید ... یعنی این یه نشونه بوده برام 🤭 قطعاً همین طور بوده دختر ، کجای کاری ؟! خلاصه ... خسته تون نکنم . از اون روز تا الان ۱۵ سال میگذره و من چادر و کنار نذاشتم 🧕 یه جورایی عاشقش شدم ❤️ و روز به روز تو زندگیم موفق تر 😊 همسر طلبه شدم ... بچه های سالم و شیرین زبون دارم و... اینا همه از لطف خاص خدا و امام زمان هست که شامل حالم شده . امام زمان عاشقتم 😘❤️ خدایا هزاران مرتبه شکر 🙏 @kole_bar971122